سرانجام اهل کتاب در حکومت مهدی موعود

امام زمان

درباره‌ سرانجام‌ اهل‌ كتاب‌ در حكومت‌ امام‌ مهدی (ع) فرضیه‌های‌ گوناگونی‌ وجود دارد كه‌ ما در این‌جا تنها فرضیه مسلمان شدن اهل کتاب را ذكر كرده‌ و مؤ‌یدات‌ آن‌ را بر می‌شماریم:

 

فرضیه اسلام‌ اكثریت‌ اهل‌ كتاب‌

فرضیه اسلام‌ آوردن‌ بیش‌تر اهل‌ كتاب، فرضیه‌ معقو ل‌ و پذیرفتنی‌ است‌ كه‌ در میان‌ اندیشمندان‌ طرفدارانی‌ نیز دارد. ما به‌ برخی‌ از آن‌ها اشاره‌ می‌كنیم:

سید محمد صدر پس‌ از بررسی‌ روایاتی‌ كه‌ بر گرفتن‌ جزیه‌ و یا نگرفتن‌ آن‌ از اهل‌ كتاب‌ دلالت‌ می‌كنند می‌نویسد: به‌ هر حال‌ این‌ بحث‌ تنها منحصر به‌ كسانی‌ خواهد بود كه‌ بر آیین‌ یهودیت‌ و نصرانیت، باقی‌ مانده‌اند و با وجود فرصت‌های‌ فزاینده‌ و تأ‌كید فراوانی‌ كه‌ بر انتشار دین‌ اسلام‌ در میان‌ تمامی‌ انسان‌ها وجود دارد، این‌ گروه‌ در آن‌ روز تعداد اندكی‌ خواهند بود.1

 

آیت‌ الله‌ مكارم‌ شیرازی‌ در این‌ باره‌ می‌نویسد:

با توجه‌ به‌ این‌ كه‌ در دوران‌ حكومت‌ آن‌ مصلح‌ بزرگ، همه‌ وسایل‌ پیشرفته‌ ارتباط‌ جمعی‌ در اختیار او و پیروان‌ رشید اوست‌ و با توجه‌ به‌ این‌ كه‌ اسلام‌ راستین‌ با حذف‌ پیرایه‌ها، كشش‌ و جاذبه‌ای‌ فوق‌العاده‌ دارد، به‌ خوبی‌ می‌توان‌ پیش‌بینی‌ كرد كه‌ اسلام‌ با تبلیغ‌ منطقی‌ و پیگیر، از طرف‌ اكثریت‌ قاطع‌ مردم‌ جهان‌ پذیرفته‌ خواهد شد و وحدت‌ ادیان‌ از طریق‌ اسلام‌ پیشرو عملی‌ می‌گردد.2

 

مؤ‌یدات‌

برای‌ اسلام‌ آوردن‌ اهل‌ كتاب‌ و گرایش‌ آن‌ها به‌ امام‌ مهدی (ع) زمینه‌های‌ فراوانی‌ وجود دارد كه‌ با توجه‌ به‌ وجود چنین‌ زمینه‌هایی، گرایش‌ بیش تر اهل‌ كتاب‌ به‌ امام‌ مهدی (ع) فرضی‌ است‌ كاملاً شدنی، بلكه‌ قریب‌ به‌ یقین‌ كه‌ به تعدادی از آن ها اشاره میشود:

1.برخورداری‌ انسان‌ها از فطرت‌های‌ پاک

بر اساس‌ آموزه‌های‌ دین‌ اسلام، انسان‌ها فطرت‌هایی‌ پاک و حق‌جو دارند و گرایش‌ آن‌ها به‌ باطل‌ معمولاً به‌ دلیل‌ اشتباه‌ در شناخت‌ مصادیق‌ حقیقت‌ است. وجود چنین‌ فطرت‌های‌ پاک، زمینهِ‌ بسیار مناسبی‌ است‌ برای‌ گرایش‌ اهل‌ كتاب‌ به‌ امام‌ مهدی(ع) كه‌ دعوت‌ كنندهِ‌ به‌ حق‌ و گسترش‌ دهندهِ‌ آن‌ است.

آدمی‌ همیشه‌ و از گذشته دور تا به‌ امروز در فكر به‌ سامان‌ كردن‌ جوامع‌ بشری‌ بوده‌ و راه‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ پیشنهاد كرده‌ است، ولی‌ تا به‌ امروز آن‌چه‌ نصیب‌ بشر شده، كابوس‌ وحشت‌ناک یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است.

2. طرح‌ مباحث‌ فكری‌

تربیت‌ انسان‌ها و رها ساختن‌ آنان‌ از زندان‌های‌ جهل‌ و عرضه حقایق‌ ناب‌ به‌ روان‌ حق‌جوی‌ آدمیان، از برترین‌ رسالت‌های‌ انبیا و اولیا بوده‌ است:

امام زمان

« هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِین»3  ؛ او كسی‌ است‌ كه‌ در میان‌ جمعیت‌ درس‌ نخوانده‌ رسولی‌ از خودشان‌ برانگیخت‌ كه‌ آیاتش‌ را بر آن‌ها می‌خواند و آن‌ها را تزكیه‌ می‌كند و به‌ آنان‌ كتاب‌ (قرآن) و حكمت‌ می‌آموزد. و مسلماً پیش‌ از آن‌ در گمراهی‌ آشكاری‌ بودند.

امام‌ مهدی‌ نیز بر اساس‌ این‌ رسالت‌ الهی‌ با طرح‌ مباحث‌ فكری‌ و عقیدتی‌ اقدام‌ به‌ اثبات‌ حقانیت‌ دین‌ اسلام‌ و آشكار كردن‌ بطلان‌ دیگر مكاتب‌ و نحله‌ها خواهد نمود و بی‌تردید در سایه تلاش‌های‌ حضرت‌ و یاوران‌ او در این‌ زمینه، بسیاری‌ به‌ حقانیت‌ آیین‌ اسلام‌ یقین‌ پیدا كرده‌ و به‌ آن‌ خواهند گروید. در این‌ باره‌ به‌ چند روایت‌ اشاره‌ می‌كنیم:

امام‌ صادق (ع) فرمود:

لا یأ‌تون‌ علی‌ اهل‌ دین‌ الا دعوهم‌ الی‌ الله‌ و الی‌ الاسلام‌ و الی‌ الاقرار بمحمد (ص).4 ؛ بر پیروان‌ هیچ‌ دینی‌ وارد نمی‌شوند مگر این‌ كه‌ آن‌ها را به‌ خدا، اسلام‌ و اقرار به‌ حضرت‌ محمد (ص) دعوت‌ می‌كنند.

امام‌ كاظم (ع):

اذا خرج‌ بالیهود و النصاری‌ و الصابئین‌ و الزنادقه و اهل‌ الرّده و الكفار فی‌ شرق‌ الارض‌ و غربها فعرض‌ علیهم‌ الاسلام5 ؛ چون‌ بر یهود، نصاری، صابئین، ملحدان، مرتدّان‌ و كفّار شرق‌ و غرب‌ عالم‌ خروج‌ كند، اسلام‌ را بر آن‌ها عرضه‌ می‌كند .

 

دولت‌ نمونه‌

بر اساس‌ روایات‌ اهل‌ بیت (ع) امام  زمان (ع) پس‌ از ظهور در مكه‌ رهسپار كوفه‌ می‌شود و آن‌جا را مركز حكومت‌ خود انتخاب‌ می‌كند:

امام‌ صادق (ع) در این‌ باره‌ می‌فرماید:

دارملكه‌ الكوفه‌ و مجلس‌ حكمه‌ جامعها و بیت‌ ماله‌ و مقسم‌ غنائم‌ المسلمین‌ مسجد السهله .

كوفه‌ دارالحكومهِ‌ او، مسجد جامع‌ آن، محل‌ قضاوت‌ او و مسجد سهله‌ محل‌ بیت‌ المال‌ و تقسیم‌ غنایم‌ است.6 ؛ دولت‌ محدودی‌ كه‌ امام (ع) قبل‌ از فراگیر شدن‌ حركت‌ جهانی‌ خود در این‌ مناطق‌ تشكیل‌ می‌دهد نمونه‌ای‌ از دولت‌ جهانی‌ حضرت‌ خواهد بود كه‌ در آن، انسان‌ها از رشد و معنویت‌ و عدالت‌ و امنیت‌ و برخوردارند. ایجاد چنین‌ دولتی‌ كه‌ آرمان‌های‌ بشریت‌ در آن‌ برآورده‌ می‌شود، چشم‌های‌ دنیا را به‌ سوی‌ خود خیره‌ خواهد كرد و جهانیان‌ را به‌ شدت‌ مشتاق‌ آن‌ خواهد نمود.

ارایه‌ معجزات‌

استفاده‌ از شیوهِ‌ ارایه‌ معجزه‌ یكی‌ از روش‌هایی‌ است‌ كه‌ امام‌ مهدی (ع) با به‌كار بستن‌ آن، حقانیت‌ و امامت‌ خود را اثبات‌ و بستر مناسبی‌ برای‌ گرایش‌ به‌ آیین‌ اسلام‌ فراهم‌ خواهد كرد.

امام‌ صادق (ع) در این‌ باره‌ می‌فرماید:

ما من‌ معجزه من‌ معجزات‌ الانبیاء و الاوصیاء الا یظهر الله‌ تبارک و تعالی‌ مثلها علی‌ ید قائمنا لا تمام‌ الحجه علی‌ الاعداء.7؛ هیچ‌ معجزه‌ای‌ از معجزات‌ انبیا و اوصیا نیست‌ مگر این‌كه‌ به‌ دلیل‌ تمام‌ شدن‌ حجت‌ بر دشمنان، خداوند مانند آن‌ را به‌دست‌ قائم‌ ما (ع) ظاهر خواهد كرد.

بر اساس‌ آموزه‌های‌ دین‌ اسلام، انسان‌ها فطرت‌هایی‌ پاک و حق‌جو دارند و گرایش‌ آن‌ها به‌ باطل‌ معمولاً به‌ دلیل‌ اشتباه‌ در شناخت‌ مصادیق‌ حقیقت‌ است. وجود چنین‌ فطرت‌های‌ پاک، زمینهِ‌ بسیار مناسبی‌ است‌ برای‌ گرایش‌ اهل‌ كتاب‌ به‌ امام‌ مهدی (ع) كه‌ دعوت‌ كنندهِ‌ به‌ حق‌ و گسترش‌ دهندهِ‌ آن‌ است.

بیرون‌ آوردن‌ كتب‌ آسمانی‌

كتب‌ آسمانی‌ در میان‌ پیروان‌ ادیان‌ از جایگاه‌ و منزلت‌ والایی‌ برخوردارند و بی‌گمان‌ تأ‌ثیر درخوری‌ در اعتقادات، اخلاق‌ و رفتار پیروان‌شان‌ دارند. بر اساس‌ روایات، در كتب‌ آسمانی‌ تحریف‌ نشده‌ مژدهِ‌ ظهور امام‌ مهدی (ع) آمده‌ است.

امام زمان (عج)

امام‌ باقر (ع) در تفسیر آیه‌ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ8 فرمود: یجدونه‌ مكتوباً عندهم‌ فی‌ التوراة و الانجیل‌ یعنی‌ النبی (ص) و الوصی‌ والقائم .9

آن‌ را در تورات‌ و انجیل‌ نوشته‌ می‌یابند؛ یعنی‌ پیامبر(ص) و وصی‌ او و قائم‌ را و امام‌ مهدی(ع) با كشف‌ و استخراج‌ كتب‌ اصلی‌ آسمانی‌ از آن‌ها به‌ عنوان‌ اهرم‌ مناسبی‌ برای‌ گسترش‌ آیین‌ اسلام‌ و اثبات‌ حقانیت‌ خود بهره‌برداری‌ می‌كند.

پیامبراكرم(ص) فرمود:

و یجمع‌ عیسی(ع) الكتب‌ من‌ انطاكیه` حتی‌ یحكم‌ بین‌ اهل‌ المشرق‌ و المغرب‌ و یحكم‌ بین‌ اهل‌ التوراه فی‌ توراتهم‌ و اهل‌ الانجیل‌ فی‌ انجیلهم‌ و اهل‌ الزبور فی‌ زبورهم‌ و اهل‌ الفرقان‌ بفرقانهم. 10

و عیسی(ع) كتاب‌ها[ی‌ آسمانی] را از انطاكیه‌ جمع‌آوری‌ می‌كند تا این‌كه‌ میان‌ اهل‌ مشرق‌ و مغرب‌ به‌ وسیله‌ آن‌ها حكم‌ كند و میان‌ اهل‌ تورات‌ به‌ توراتشان‌ و میان‌ اهل‌ انجیل‌ به‌ انجیلشان‌ و میان‌ اهل‌ زبور به‌ زبورشان‌ و میان‌ اهل‌ قرآن‌ به‌ قرآنشان‌ حكم‌ نماید.

 

كشف‌ میراث‌های‌ انبیا

استخراج‌ نشانه‌ها و سمبل‌هایی‌ كه‌ در میان‌ صاحبان‌ ادیان‌ و مذهب‌های‌ گوناگون‌ از تقدس‌ و احترام‌ ویژه‌ای‌ برخوردارند، از دیگر اقدامات‌ امام‌ مهدی(ع) خواهد بود. امام(ع) با نشان‌ دادن‌ این‌ نشانه‌ها و سمبل‌های‌ مقدس‌ دل‌های‌ مردمان‌ را با خود همراه‌ خواهد كرد.

امام‌ صادق(ع) می‌فرماید:

اذا ظهر القائم(ع) ظهر برایه رسول‌ الله(ص) و خاتم‌ سلیمان‌ و حجر موسی و عصاه‌ ثم‌ یأ‌مر فینادی: الا لا یحملنّ رجلٌ منكم‌ طعاماً و لا شراباً و لا علفاً فاوّل‌ منزل‌ ینزله‌ یضرب‌ الحجر فینبع‌ منه‌ طعام‌ و شراب‌ و علف‌ فیأ‌كلون‌ و یشربون‌ و دوابّهم‌. 11 ؛ چون‌ قائم(ع) ظهور كند پرچم‌ رسول‌ خدا(ص) و انگشتر سلیمان‌ و سنگ‌ و عصای‌ موسی همراه‌ وی‌ خواهد بود. آن‌گاه‌ دستور می‌دهد كه‌ ندا دهند: آگاه‌ باشید كسی‌ با خود غذا و آب‌ و علف‌ حمل‌ نكند چون‌ در اوّلین‌ منزل‌ فرود آیند به‌ سنگ‌ ضربه‌ای‌ می‌زنند و از آن‌ غذا و آب‌ و علف‌ می‌جوشد و آن‌ها (یاران‌ حضرت) از آن‌ می‌خورند و می‌نوشند و چارپایانشان‌ نیز از آن‌ می‌خورند.

 

ناتوانی‌ مدعیان‌ اصلاح‌

آدمی‌ همیشه‌ و از گذشته دور تا به‌ امروز در فكر به‌ سامان‌ كردن‌ جوامع‌ بشری‌ بوده‌ و راه‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ پیشنهاد كرده‌ است، ولی‌ تا به‌ امروز آن‌چه‌ نصیب‌ بشر شده، كابوس‌ وحشت‌ناک یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است.

و این‌ حقیقتی‌ است‌ كه‌ در روایات‌ نیز به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است:

الف) امام‌ باقر(ص):

ان‌ دولتنا اخر الدول‌ و لم‌ یبق‌ اهل‌ بیت‌ لهم‌ دوله الاملكوا قبلها لئلا یقولوا اذا را‌وا سیرتنا اذا ملكنا سرنا بمثل‌ هولاء و هو قول‌ الله‌ تعالی‌ و العاقبه` للمتقین.12 ؛ دولت‌ ما آخرین‌ دولت‌هاست‌ و هیچ‌ خاندانی‌  كه‌ صاحب‌ دولتند - نمی‌ماند؛ مگر این‌كه‌ پیش‌ از حكومت‌ ما به‌ قدرت‌ می‌رسند تا وقتی‌ شیوه  ما را دیدند نگویند ما نیز اگر به‌ قدرت‌ می‌رسیدیم‌ مانند اینان‌ رفتار می‌كردیم‌ و این‌ همان‌ سخن‌ خدای‌ تعالی‌ است‌ كه‌ می‌فرماید: و عاقبت‌ برای‌ پرهیزگاران‌ است

 

                                                                                                                             برگرفته از مقاله دین‌ در عصر ظهور

مهدویت در آیینه قرآن

مهدويت از جمله اصول مسلم مذهب شيعه مي¬باشد. مهدويت يعني اعتقاد به تولد، غيبت، و ظهور دوازدهمين امام معصوم، از سلالۀ پاك پيامبر، و اولاد علي و فاطمه (سلام الله عليهما) كه پس از شهادت امام حسن عسگري (عليه سلام) در سن پنج سالگي، امامت اختصاص به وي مي¬يابد و چون نام مباركش مهدي است، لذا آئين معتقدات به غيبت و ظهورش همانا مهدويت است. سنت پنهان زيستي كه از زمان ائمه سامرا شروع شده بود، در قالب غيبت صغري به سال 260 هجري قمري براي حضرتش آغاز شده و تا سال 329 هجري قمري كه آغاز غيبت كبري است ادامه مي¬يابد. در غيبت صغري امام مهدي عليه السلام، توسط نواب اربعه كه پاكاني بي¬نظير بودند، با مردم در ارتباط بودند و به مسائل ايشان پاسخ مي¬گفته¬اند. و در غيبت كبري كه زمان پنهان زيستي طولاني حضرت حجت است و تاكنون بيش از هزار و چندي سال به درازا كشيده بسيار كسان به خدمت حضرت رسيده و مشرف به ملاقات وي شده¬اند.

ريشه¬هاي قرآني مهدويت

قرآن كتاب پرشكوه خداوند است. كتابي است كه نه كتابهاي آسماني پيشين آن را خدشه¬دار و باطل مي-سازد و نه واقعيتهاي آينده [1]، بيانگر هر چيزي است [2] و هيچ¬ تر و خشكي نيست، مگر اين كه در (اين) كتاب روشن و روشنگر آمده [3] است. در اين كتاب از هيچ چيز فروگذار نشده [4]. آخرين پيام آسمان به زمين و زمان است، همان گونه كه اسلام، آخرين دين آسماني و آخرين برنامۀ زندگي است. اين همان قرآني است كه از چيرگي «روم» بر «ايران» و از برپايي دولت غاصب و پوشالي يهود بر اساس سازش با قدرتهاي مسلط روزگار خبر ميدهد [5]. آيا فكر مي¬كنيد چنين كتابي از ظهور اصلاح¬گر بزرگ تاريخ انسانيت و بنياد حكومت جهان¬گستر و عادلانۀ او خبر نمي¬دهد و در مورد آن ساكت است؟ هرگز چنين نيست ... قرآن از امام مهدي عليه السلام و برپايي حكومت مهر و عدل او، در موارد متعدد و آيات بسياري سخن گفته است و از اين حقيقت بزرگ خبر داده است. و اين آيات بر شخصيت گرانمايۀ آن حضرت و ظهور او تاويل گرديده است. همان گونه كه امامان نور- عليه السلام- كه قرآن در خانۀ آنان فرود آمده است، بدين واقعيت تصريح كرده¬اند و مي¬دانيم كه صاحبان معصوم و مطهرراستگوي خانه، يعني اهل بيت پيامبر، به آنچه در خانه است، داناتر و آگاه¬ترند.
انسان طبعاً موجودي است جامعه¬گرا، عدالت جو، و قانون طلب، با چنين ويژگي¬هاي فطري، هيچ فردي از روزي كه شناساي خود گشته، نتوانسته آزردگي خود را از عدم اجراي مساوات و نقصان عدالت اجتماعي كه زاييده حكومت¬هاي مستبدانه هر زمان است در خود پنهان داشته و به نحوي از انحاء آن را ابراز نكرده باشد. ابراز اين آزردگي¬ها از ديرباز موجب جنگ¬هاي خون¬ريز و دهشتناك ميان مردم و حكومت¬هاي گوناگون گرديده است. چنين جنگ¬هاي نابرابر كه غالباً نيز با شكست و سركوب مردم همراه بوده در كشاكش خود، طبع تكامل¬جوي انسان را به سوي آرزوي ايجاد يكحكومت الهي سوق داده است كه در راستاي آن حكومت، از بي¬عدالتي و حق كشي خبري نباشد و مسندنشين آن حكومت فرد مستبدي نباشد كه براي استقرار حكومتش، از جان و مال مردم پله و پل فراهم آورد. پيروان اديان الهي و مذاهب آسماني در هر دوره و زماني با تكيه بر مژدۀ كتب مقدس و اخبار پيشوايان دين خود، منتظر طليعۀ اين افق نوراني و بامداد روحاني بوده-اند. و در اين ميان اعتقاد مسلمانان به مسألۀ غيبت و ظهور موعود بنابر اصل استوار بيان معصومين اين مذهب، كه مطابق آن شكل جزئيات مساله موعود نيز روشن مي¬شود درخشش و وضوحي ديگر دارد، آن گونه كه حتي به وقايع هنگام ظهور، بعد از ظهور و مشخصات ياران و اصحابي كه موعود را در اين امر الهي ياري مي¬دهند اشارات آشكار و بي¬شمار شده است، آن گونه كه با تكيه بر اين راستا مي¬توان به سهولت گفت مساله مهدويت از بدو تاريخ اسلام، حضورش، حضوري سيال و قدرتمند و در ذهن و قلب مسلمين بوده و مي¬باشد و اين موضوع را بي هيچ ابهام، عنصري محوري و امري جوهري، در اعتقادات مسلمانان از ابتدا تا اينك بايد دانست.
اكنون به چند نمونه از نويدها و بشارتهاي كتاب خداوند دربارۀ منجي عالم بشريت اشاره مي¬شود.
قرآن در نويدي مي¬فرمايد:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين». يعني: و ما اراده كرديم به كساني كه در روي زمين تضعيف شده¬اند نعمتي گران ارزاني داريم و آنان را پيشوايان (راستين) و وارثان گردانيم. اميرمؤمنان عليه السلام در تاويل اين آيه شريفه مي¬فرمايد: «دنيا پس از چموشي و سركشي، بسان شتري كه از دادن شير به دوشنده¬اش خود داري مي¬كند و آن را براي بچه¬اش نگه داري مي¬كند، به ما روي خواهد آورد.» [6]
سپس به تلاوت اين آيه شريفه پرداخت كه:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ...».
«ابن ابي الحديد» در اين مورد مي¬نويسد: بزرگان ديني و همفكران ما بر اين واقعيت تصريح مي¬كنند كه اين بيان اميرمؤمنان عليه السلام، نويد از آمدن امام و پيشواي بزرگي است كه فرمانرواي زمين و زمان مي¬گردد و همه كشورها در قلمرو قدرت او قرار مي¬گيرند ... . [7]
آري سخن اميرمؤمنان عليه السلام بيانگر آن است كه دنيا، پس از سختي و بيداد بسيار نسبت به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله، سرانجام به سوي آنان روي خواهد آورد. آنان بر كران تا كران گيتي حاكم و بر دشمنان كينه¬توز خويش پيروز مي¬گردند. انبوه مشكلاتي كه بسان سنگ¬ها و صخره¬ها سر راه نهضت آسماني عدالت خواهانه و مقدس آنان قرار دارد همگي رام و كنار مي¬روند و دنيا پس از سختي و بدرفتاري با آنان، برايشان آسان و پس از تلخي و مرارتش شيرين و پس از سركشي¬اش خاضع و پس از گردن فرازيش مطيع آنان مي¬گردد، و نيز از اميرمؤمنان عليه اسلام آورده¬اند كه فرمود:«مستضعفان ياد شده در قرآن كريم كه خداوند اراده فرموده است آنان را پيشواي مردم روي زمين قرار دهد، ما خاندان پيامبريم. خداوند سرانجام «مهدي»‌اين خانواده را برمي¬انگيزد و به وسيلۀ او، آنان را به اوج شكوه و عزت و اقتدار مي¬رساند و دشمنانشان را به سختي به ذلت مي¬كشد.» [8]
اما معناي نهان اين آيۀ شريفه غير از معناي ظاهري و روشن آن است. آن معنا اين است كه: مقصود از تضعيف شدگان در آيۀ شريفه، خاندان پيامبرند. مردم آنان را تضعيف نموده و بر آنان ستم كرده و آنان را به قتل رسانده و سخت¬ترين بيدادگري را در مورد آنان روا داشته¬اند.
پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله در تبيين اين مطلب فرموده¬اند:
«انتم المستضعفون بعدي» [9]. يعني: شما تضعيف¬شدگان پس از من هستيد.
و اين واقعيت تاريخي كه پيامبر از آن خبر داد، هيچ نيازي به اثبات ندارد. تاريخ اسلامي و روند آن به صراحت و با رساترين صداي خويش گواهي مي¬كند كه عده¬اي از همان روز رحلت پيامبر، خاندان مطهر او را با كمال تاسف مورد هجوم قرار دادند و آنان را به سختي تضعيف كردند.
در جاي ديگر خداوند در قرآن كريم اين گونه از آن حضرت نويد مي¬دهد:
«وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبد و نفي لايشركون بي شيئاً و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون» [10].
يعني: خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده¬اند وعده داده است كه آنان را در روي زمين جانشين ديگران سازد، همان گونه كه مردمي را كه پيش از آنان بودند جانشين ديگران كرد و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد و وحشتشان را به امنيت تبديل كند، تا تنها مرا بپرستند و چيزي را با من شريك نگيرند. و آنان كه از آن پس، راه كفر و ناسپاسي در پيش گيرند، نافرمانند.
اين آيه شريفه نيز از جمله آياتي است كه بر حضرت مهدي (عج) اشاره دارد.
معناي آشكار و ظاهر آيه اين است كه: خداوند و آفريدگار تواناي هستي به مؤمنان و شايسته كرداران اين امت وعده داده است كه آنان را جانشين ديگران سازد. و نيز به آنان وعده داده است كه قدرت و نيرو و امكاناتي به آنان ارزاني دارد كه دين مورد پسند او را در همۀ عرصه¬هاي زندگي پياده كنند و شرايط وحشت-بار و هراس¬انگيز اجتماعي و رواني خويش را به امنيت و آرامش تبديل سازند و خداوند را بدون ترس و هراس و به صورت آشكار بپرستند و نداي حق و عدالت را به روشني و با صداي رسا طنين افكن سازند.
اين وعدۀ شكوهمند خدا سه¬بار با لام قسم و سه¬بار با نون تاكيد مورد تاكيد قرار گرفته است.
امامان معصوم و آموزگاران راستين قرآن نيز در تاويل اين آيه معتقدند كه وعدۀ پرشكوه خدا تاكنون تحقق نيافته و به هنگامه ظهور حضرت مهدي تحقق خواهد يافت.
امام سجاد(ع) در اين باره فرمود: «بخدا سوگند كه اين مؤمنان شايسته كردار شيعيان ما اهل بيت هستند و خداوند اين نويد و وعدۀ شكوهبار را بدست بزرگ مردي از ما تحقق خواهد بخشيد. او مهدي اين امت است و كسي است كه پيامبر در مورد او فرموده است: اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد ساخت تا مردي از عترت من كه نامش، نام من است بر جهان حكومت كند و زمين را همان گونه كه به هنگامۀ ظهور او از لبريز از ظلم و جور است مالامال از عدل و داد سازد [11].
قرآن در آيه ديگري مي¬فرمايد:
«ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون» [12]
يعني: ما در زبور و كتاب¬هاي آسماني پيشين پس از نوشتن در لوح محفوظ، نوشتيم كه زمين را بندگان شايستۀ ما به ارث مي¬برند.
طبرسي در تفسير آيه از امام باقر(ع) آورده است كه ايشان فرموده¬اند:
«هم اصحاب المهدي في آخر الزمان» [13]
يعني: اينان ياران حضرت مهدي در آخرالزمان هستند.
مرحوم شيخ طوسي نيز در تفسير اين آيه شريفه از امام باقر(ع) روايت كرده است كه:
«ان ذلك وعد الله للمؤمنين بانهم يرثون جميع الارض» [14]
يعني اين وعده قطعي خدا بر مؤمنان است كه انان تمامي زمين و زمان را به ارث خواهند برد.
اين آيه مباركه از نظر معنا به آيه پيش شباهت دارد كه مي¬فرمايد: ليستخلفنهم في الارض.
در اين دو آيه چه تعبير زيبايي به كار رفته است. تعبير به ارث و استخلاف كه ارث انتقال ثروت از مرده به زنده و استخلاف نيز قرار دادن يكي بجاي ديگري را گويند. تا همين حد به آياتي كه پيرامون وجود گرانمايۀ حضرت مهدي(عج) تاويل شده است بسنده مي¬شود، اما يادآوري مي¬گردد كه در اينجا تنها شمار اندكي از آيات را ترسيم نموديم و آيات شريفۀ قرآن در اين مورد بگونه¬اي كه در روايات آمده بسيار است و دانشمند معاصر آقاي سيد صادق شيرازي در كتاب «المهدي في القرآن» حدود 106 آيه فقط از مصادر و منابع اهل سنت در مورد امام زمان (عج) گردآوري كرده است.

آیة الله بهجت و امام زمان (عج)

امام زمان

سخنانی از آیة الله بهجت(ره) در باب فرج امام

به مناسبت فرا رسیدن روز ولادت سرور عالمیان، حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنا فداه، قطره‌ای از دریای معرفت ناب بزرگمرد تاریخ تشیع، حضرت آیةالله العظمی بهجت را نسبت به ایشان، از باب تبرک و به امید آنکه چراغ راه و مایه عمل ما باشد، به حضورتان تقدیم می کنیم:

 

ـــ بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان (عج) است؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی‌هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جمله شرایط دعا است.

 

ـــ ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاری که بر سر اسلام و مسلمانان به خصوص اهل ایمان می‌آید، کارد به استخوان رسیده است. بیماری‌های مختلف و حوادث زیاد شده است. باید در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. ما باید از همه بخواهیم که متوسل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود. دعای فرج اگر موجب فرج عمومی نشود برای دعا کننده موجب فرج خواهد بود. إن‌شاءالله چنانچه در بعضی از روایات آمده: «دعا کنید که در آن فرج شماست». برخی از مردم به مرحوم آقای شیخ حسنعلی تهرانی متوسل می‌شدند و نتیجه می‌گرفتند ولی متوجّه امام عصر(عج) نیستند. ما باید به بیش از اینها به امام عصر(عج)متوسل باشیم تا نتیجه بگیریم. اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود حضرت صاحب(عج) را بشناسد و به آن پناه برند امکان ندارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند.

 

ـــ از مهم‌ترین دعاها، دعای فرج امام زمان(عج) است. همه مشکلات مردم و حکومت‌ها از غیبت آن حضرت است. برای رفع مشکلات اجتماعی و حوائج مردم باید همان‌طوری دعا کرد که انسان برای رفع مشکل خودش دعا می‌کند. دعا اگر دعا باشد تأثیر خواهد کرد».

 

ـــ خدا چه صبری داده به حضرت غایب(عج) که هزار سال می‌بیند بر سر مسلمان‌ها چه بلاهایی می‌آید و خود آنها چه بلاهایی بر سر هم می‌آورند و همه را تحمّل می‌کند. امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کى! در تمام امّت‌های گذشته مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقتِ نامعلوم و غیر مقدّر اتفاق نیفتاده است.

 

ـــ اگر بدانیم دعای ما اثر دارد و باز دعا نکنیم، مقصرّیم. حضرت غایب(عج) عجب صبری دارند! با اینکه از تمام آنچه که ما می‌دانیم یا نمی‌دانیم اطّلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاری‌های ما باخبر است.

لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیّ‌عصر (عج) تشرّف حاصل کند. بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمه (ع) بهتر از تشرّف باشد، زیرا هرجا که باشیم آن حضرت می‌بیند و می‌شنوند. ضمناً عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هر کدام از ائمه اطهار (ع) مانند زیارت خود حضرت حجّت (عج) است

ـــ خود حضرت مهدی(عج) هم منتظر روز موعود است و خودش می‌داند که چه وقت ظهور می‌کند. اینکه گفته می‌شود آن حضرت وقت ظهورش را نمی‌داند، درست نیست. دعای تعجیل فرج دوای همه دردهای ماست. می‌پرسند: «چرا این همه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود؟» [پاسخ این است:] شرط استجابت دعا، توبه است. لذا ملائکه می‌گویند: چرا دعا را با شرطش که توبه باشد به جا نمی‌آورید تا مستجاب شود؟ ما باید امام زمان(عج) را حاضر فرض کنیم. هرجا می‌رود، برویم و می‌توانیم! ولی گویا نمی‌خواهیم در راه رضای آن حضرت باشیم، نه اینکه رضای آن حضرت را نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم تحصیل کنیم. مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج، دعا برای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد. اگر ظهور آن حضرت نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیّا سازد از جمله آنکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث می‌شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده، از سر شیعه رفع و دفع گردد.

 

ـــ آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: «امام زمان(عج) را در مسجد جمکران دیدم به من فرمود: «به

یا مهدی امام زمان فرج دوازدهم المهدی ظهور

دل‌سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند». او هزار سال است که زندانی است. لذا هر کسی که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می‌رود باید که اعظم حاجت (بزرگ‌ترین خواسته) نزد آن «واسطة فیض» یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. حضرت غایب(عج) دارای بالاترین علوم است و «اسم اعظم» پیش از همه در نزد خود آن حضرت است، با این‌همه به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: «برای من دعا کنید». در حالی که [امام زمان(عج)] مُرده را زنده می‌کند، خود در زندان وسیع [دنیا] به سر می‌بَرد. امّا در مورد خود حق ندارد، هرچند برای دیگران مخصوصاً در امور فردی عنایت خاصّی دارد امّا در امور اجتماعی که مربوط به خود آن حضرت است، خیر! خدا کند ارتباط شیعه و اهل ایمان، با امام زمان(عج) قوّت بگیرد تا در مقام صبر، صبر و تحمّل کنند. [یقیناً] دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت مؤثر است، امّا نه لقلقه زبان و «عجّل فرجه» خشک و خالى. دعای فرج مثل نماز نافله، عمل مستحبّی است. یعنی راستی وجدّی از غیبت امام متأثر باشیم و از خدا بخواهیم که فاصله هزار و چندصد ساله را که میان مردم و «واسطة فیض» افتاده است، برطرف شود و به پایان برسد. دعای باحالِ حُزن و اندوه و با تأثر قلبی از مردم واقع نمی‌شود. اگر می‌شد، قطعاً وضع این‌طور نبود. راه خلاص از گرفتاری‌ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ‌عصر(عج) آن هم با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه تا رابطه ما با ولیّ‌امر و امام زمان(عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطة ما با ولیّ‌امر(عج) هم در اصلاح نفس است.

 

راه‌های ارتباط با امام عصر (عج)

ـــ راه ایجاد و ارتباط با اهل بیت(ع) و مخصوصاً حضرت ولیّ‌عصر(عج) عبارت است از «معرفت خداوند متعال» و بعد «اطاعت محض از پروردگار». این دو، موجب حبّ به خداوند و محبّت نسبت به همه کسانی که خداوند آنها را دوست می‌دارد؛ مثل انبیا و اوصیا مخصوصاً علاقه و ارتباط با محمّد و آل محمّد(ع) می‌شود که نزدیک‌ترین آنها به ما حضرت صاحب‌الامر(عج) است.

 

ـــ لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیّ‌عصر (عج) تشرّف حاصل کند. بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمه (ع) بهتر از تشرّف باشد، زیرا هرجا که باشیم آن حضرت می‌بیند و می‌شنوند. ضمناً عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هر کدام از ائمه اطهار(ع) مانند زیارت خود حضرت حجّت(عج) است.

 

ـــ در زمان غیبت عنایات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده. باب بقا و حضور کلّاً مسدود نیست، بلکه اصل «رؤیت جسمانی» را هم نمی‌شود انکار کرد. ما در دریای زندگی در حال غرق شدن هستیم. دستگیری «ولیّ خدا» لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ‌عصر(عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.

از مهم‌ترین دعاها، دعای فرج امام زمان(عج) است. همه مشکلات مردم و حکومت ‌ها از غیبت آن حضرت است. برای رفع مشکلات اجتماعی و حوائج مردم باید همان ‌طوری دعا کرد که انسان برای رفع مشکل خودش دعا می‌کند. دعا اگر دعا باشد تأثیر خواهد کرد

ـــ کجا رفتند کسانی که با صاحب‌الزّمان (عج) ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده‌ایم که قطع ارتباط نموده‌ایم و گویا هیچ چیز نداریم. اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ارتکاب محرّمات ملتزم نیستید. او به همین امر از ما راضی است. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.

 

ـــ تنها پیدا کردن و دیدن آن حضرت(عج) مهم نیست. زیرا دیدن آن حضرت در عرفات یا در جای دیگر که همیشه میسور

امام زمان(عج)

نمی‌شود و ممکن نیست. [امّا] اگر مشرّف شدید به آن حضرت نگویید که از خدا برای من زن، خانه، دفع فلان بیماری یا امراض به‌خصوص و... بخواه. زیرا اینها چندان اهمیت ندارد. همچنین آقای دیگری گفت: در اعتکاف مسجد کوفه آن حضرت را در خواب دیدم که به من فرمود: اینهایی که به اینجا آمدند از مؤمنین خوب هستند ولی هر کس حاجتی دارد و برای برآورده شدن حاجت خود آمده است مانند خانه، فرزند. و هیچ‌کدام برای من نیامده‌اند. مطلب همین‌طور است. هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت نیستیم.

ـــ هر کسی باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجّت(عج) و فرج شخصی خویش پیدا کند؛ خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک. عده‌ای بوده‌اند که گویا حضرت غایب در پیش آنها حاضر و ناظر بوده است. آن حضرت آن‌قدر به ما نزدیک و از حال ما باخبر است امّا ما از او غافل و بی‌خبریم و می‌پنداریم که دوریم! حیف که ما قدردانِ نعمتِ ولایت نیستیم.

 

ـــ حاج محمّدعلی فشندی (ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب(عج) عرض می‌کند: مردم دعای توسل می‌خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می‌خواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت می‌فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند! کسانی که منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. آرى! تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می‌دهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب نمی‌دهد با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّان عالم رسیدگی می‌کند؟!

ـــ آن حضرت از چشم ظالمان محجوب (پنهان) است. «المحجوب عن اعین الظالمین» امّا کسانی که نه ظالمند و نه رفیق ظالمند و نه با ظالمان معاشرند و نه در خانه و محلّه ظالمان هستند، آن حضرت از دیده آنها محجوب نیستند. ثانیاً دیدن با چشم موضوعیت ندارد بلکه طریق و وسیله‌ای است برای حصول یقین. اگر آدم از پشت پرده، صدایی را شنید و بودن گوینده‌ای را یقین کرد و او برای ما خبرهایی داد که مطابق با واقع شد، [ما] به وجود گوینده، یقین پیدا می‌کنیم هرچند چشمانمان او را نبیند. ثالثاً همین دیدن را خیلی از بزرگان علمای ما هم ادّعا کرده‌اند، که اگر بگوییم آنها دروغگو بوده‌اند، دیگر معلوم است که ما در چه حالی هستیم.

 

دلسوختگان برای فرج ما دعا کنند

 

گفتارهایی از آیةالله العظمی بهجت

ماجراي تولد حضرت مهدي (عج)

شرايط زمان تولد امام زمان (عج) شرايط عادي نبود، زيرا طبق روايات منقول از پيامبر اسلام (ص) مهدي آل محمد (ع)ـ آن كه ستمگران را نابود و زمين را پر از عدل و داد مي كند ـ فرزند امام حسن عسكري (ع) است. از اين رو دستگاه خلافت عباسي امام حسن عسكري (ع) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندي از ايشان به دنيا آيد، او را بكشد،از اين روجاسوسان و مراقباني گماشتند حتي قابله هايي را نيز مامور کردند تا خانه امام حسن العسگري را زير نظر بگيرند لاکن خداوند در حر حال نور هدايت خود را پايدار خواهند داشت اين بود که خداوند به اراده خويش دوران بارداري مادر او را پنهان ساخت... همان گونه كه فرعون، در كمين بود تا اگر حضرت موسي (ع) به دنيا آيد، او را به قتل برساند. در اين شرايط خفقان و غير عادي، حضرت مهدي (عج) مخفيانه به دنيا آمدند.
جريان تولد حضرت را حكيمه خاتون، دختر امام جواد ( ع ) و عمه امام حسن عسكري( ع ) اين گونه بازگو كرده است: 

«گفتم : تو بانوي من و خانواده ام هستي . او از سخن من تعجب كرد و ناراحت شد و فرمود : اين چه سخني است؟ گفتم : خداوند در اين شب به تو فرزندي عطا مي كندكه سرور و آقاي دنيا وآخرت خواهد شد . نرجس خاتون از اين سخن من خجالت كشيد .

ابو محمد امام حسن عسكري ( ع) شخصي را دنبال من فرستاد كه امشب ـ شب نيمه ي شعبان ـ براي افطار نزد ما بيا، زيرا خداوند امشب حجتش را آشكار مى كند . پرسيدم اين مولود از چه كسى است؟ حضرت فرمود : از نرجس خاتون . عرض كردم : من در نرجس خاتون آثار باردارى نمى بينم حضرت فرمود : موضوع همين است كه گفتم . من در حالي كه نشسته بودم، نرجس آمد و كفش مرا از پايم بيرون آورد و فرمود : بانوي من حالتان چطور است؟ بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم . چون پاسي از نيمه ي شب گذشت، برخاستم و نمازشب را به جا آوردم، بعداز تعقيب نماز به خواب رفتم و دوباره بيدار شدم . در اين هنگام، نرجس نيز بيدار شد و نماز شب را به جا آورد . سپس از اتاق بيرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم ; ديدم فجر اول طلوع كرده و نرجس در خواب است . در اين حال، به ذهنم خطور كرد كه چرا حجت خدا آشكار نشد؟ ! نزديك بود شكي در دلم ايجاد شود كه ناگهان حضرت امام حسن عسكري ( ع ) از اتاق مجاور صدا زدند : اي عمه ! شتاب مكن كه موعود نزديك است . من مشغول خواندن سوره « الم سجده » و « يس » شدم . در اين هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتي از خواب بيدار شد . من او را به سينه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاري كردم 

امام حسن عسكرى ( ع ) فرمود : سوره ي قدر را برايش بخوان . آن سوره را خواندم و از نرجس پرسيدم : حالت چطور است؟ گفت : آنچه مولايت فرموده بود ظاهر شد . من دوباره سوره ي قدر را خواندم . كودك نيز در شكم مادر، همراه من سوره ي قدر را خواند كه من ترسيدم . در اين هنگام پرده ي نوري ميان من و او كشيده شد، ناگاه متوجه شدم كودك ولادت يافته است. چون جامه را از روى نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذكر خدا بود . هنگامى كه او را برگرفتم، ديدم پاك و پاكيزه است .چون حضرت متولد شد، نوري از او ساطع گرديد كه به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفيد را ديدم كه از آسمان به زير مى آمدند و بال هاي خود را بر سر و روي و بدن آن حضرت مي ماليدند و پروازميكردند در اين موقع حضرت امام حسن عسكري ( ع ) صدا زدند : عمه ! فرزندم را نزد من بياور . وقتي نوزاد را نزد حضرت بردم، وي را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم كودك دست كشيد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود : فرزندم ! سخن بگو ! پس آن طفل گفت : « اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله »پس ازآن به امامت اميرالمؤمنين و ساير امامان معصوم ( ع ) شهادت داد و چون به نام خود رسيد فرمود :
:!: « اللهم انجزلي وعديو اتمم لي امري و ثبت و طأتي واملاء الارض بي عدلا و قسطاً» :!: 
« پروردگارا ! وعده ي مرا قطعي گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمين را به وسيله ي من از عدل و داد پر كن»

روش‌های تربیتی امام زمان (عج)

امام زمان(ع)

روش‌هایی‌ كه‌ امام‌ مهدی(ع) برای‌ تربیت‌ مردم‌ به‌ كار می‌برند تأ‌ثیر به‌سزایی‌ در طهارت‌ فكری‌ و اخلاقی‌ مردم‌ داشته‌ و زمینه‌ را برای‌ گرایش‌ آن‌ها به‌ حقیقت‌ فراهم‌ می‌كند.در این‌ جا به‌ كوتاهی‌ شیو ه‌های‌ تربیتی‌ حضرت‌ را بررسی‌ می‌كنیم. البته‌ منظور ما از شیوه‌های‌ تربیتی، تربیت‌ به‌ معنای‌ عام‌ آن‌ نیست، بلكه‌ شیوه‌هایی‌ است‌ كه‌ حضرت‌ برای‌ تربیت‌ خاص‌یعنی‌ ایجاد زمینه مناسب‌ برای‌ گرایش‌ به‌ اسلام‌ اعمال‌ می‌كنند.

پیش‌ از عصر ظهور عوامل‌ فراوانی‌ باعث‌ گرایش‌ یا تداوم‌ اعتقاد مردم‌ به‌ مكاتب‌ باطل‌ و ادیان‌ منسوخ‌ می‌شوند از جمله:

الف) تربیت‌ نادرستی‌ كه‌ از سوی‌ دولت‌ها و یا اشخاص‌ در مدارس‌ و آموزشگاه‌ها و وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ به‌ كار می‌رود و بر اساس‌ آن‌ حقانیت‌ یک دین‌ و یا یک مكتب‌ فكری‌ باطل‌ به‌ وسیله روش‌های‌ تربیتی‌ به‌ دانش‌آموزان‌ تلقین‌ می‌شود.

ب) موانع‌ آشكار و پنهانی‌ كه‌ از سوی‌ حكومت‌ها برای‌ جلوگیری‌ از آشنایی‌ مردم‌ با تعالیم‌ نجات‌ بخش‌ و انسان‌ ساز اسلام‌ ایجاد می‌شود.

پ‌) فشارهایی‌ كه‌ از سوی‌ دولت‌ها، مجموعه‌ها و افراد منحرف‌ برای‌ گسترش‌ فرهنگ‌های‌ نادرست‌ و نیز رفتارهای‌ متناسب‌ با آن‌ اعمال‌ می‌شود.1

این‌ها و عواملی‌ از این‌ دست‌ زمینه مساعدی‌ برای‌ گرایش‌ و یا تداوم‌ اعتقاد به‌ ادیان‌ منسوخ‌ و مكاتب‌ باطل‌ را ایجاد می‌كنند.

یكی‌ از شیوه‌های‌ تربیتی‌ حضرت‌ از میان‌ بردن‌ زمینه‌های‌ تربیت‌ انحرافی‌مذکور  است.

در سایه‌ این‌ اقدامات‌ و تلاش‌هایی‌ كه‌ حضرت‌ و یاران‌ خاصش‌ برای‌ تربیت‌ جامعه جهانی‌ به‌كار خواهند بست، جامعه جهانی‌ از نظر اخلاقی‌ و عقلانی‌ رشد چشمگیری‌ خواهد یافت‌ و این‌ رشد و ترقی‌ اخلاقی‌ و عقلانی‌ تأ‌ثیر به‌سزایی‌ در گرایش‌ مردم‌ دنیا به‌ دین‌ اسلام‌ و پیوستن‌ به‌ امام‌ مهدی(ع) و فرمانبرداری‌ از او خواهد داشت.

با بررسی‌ روایاتی‌ كه‌ ترسیم‌ كننده چهره‌ جهان‌ در عصر ظهور هستند، به‌ شواهد و قراین‌ فراوانی‌ برای‌ این‌ رشد و ترقّی‌ دست‌ می‌یابیم، به‌ عنوان‌ نمونه‌ برخی‌ از آن ها را ذكر می‌كنیم:

 

از میان‌ رفتن‌ ستم،  ‌با ایجاد ترس‌ و وحشت‌ و اعمال‌ زور و تهدید نخواهد بود؛ چرا كه‌ عدالت‌ برآمده‌ از اجبار و زور سطحی‌ و ناپایدار خواهد بود. عدالتی‌ كه‌ در عصر ظهور به‌ وجود خواهد آمد، عدالت‌ ریشه‌ای‌ و ماندنی‌ خواهد بود و یكی‌ از مهم‌ترین‌ راه‌های‌ گسترش‌ عدالت‌ و ماندگاری‌ آن‌ ایجاد زمینه‌های‌ فكری‌ و عقلانی‌ آن‌ است.

روایات در باب رشد اخلاقی:

الف) امام‌ علی(ع):

امام زمان(عج)

ولو قد قام‌ قائمنا لا نزلت‌ السماء قطرها و لا خرجت‌ الارض‌ نباتها و لذهبت‌ الشحناء من‌ قلوب‌ العباد.2؛  چون‌ قائم‌ ما قیام‌ كند، آسمان‌ بارانش‌ را فرو ریزد و زمین‌ گیاهانش‌ را برویاند و كینه‌ها از دل‌های‌ بندگان‌ برود.

ب) امام‌ صادق(ع):

و یؤ‌لف‌ الله‌ بین‌ قلوب‌ مختلفه و لا یعصون‌ الله‌ عزوجل‌ فی‌ ارضه.3

و خداوند میان‌ قلب‌های‌ پراكنده‌ الفت‌ برقرار می‌كند و آن‌ها خدای‌ عزوجل‌ را در زمین‌ معصیت‌ نمی‌كنند.

این‌ها شواهدی‌ بر رشد اخلاقی‌ جامعه‌ بودند و با تأ‌مل‌ در آن‌ها می‌بینیم‌ كه‌ این‌ رشد اخلاقی‌ برای‌ گروه‌ یا دسته معینی‌ آورده‌ نشده‌ است؛ به‌ تعبیر دیگر از نظر موضوع، عام‌ و یا مطلق‌اند. بنابراین، از آن‌ها می‌توان‌ عمومیت‌ رشد اخلاقی‌ را استفاده‌ نمود.

روایات در باب رشد عقلانی: 

الف) امام‌ باقر(ع):

اذا قام‌ قائمنا وضع‌ یده‌ علی‌ روِ‌س‌ العباد فجمع‌ بها عقولهم‌ و كملت‌ به‌ احلامهم.4 ؛  چون‌ قائم‌ ما قیام‌ كند، دستش‌ را بر سر بندگان‌ گذارد و عقول‌شان‌ را متمركز سازد و عقل‌هاشان‌ كامل‌ شود.

روشن‌ است‌ كه‌ واژه‌ العباد در این‌ روایت‌ عام‌ است‌ و (ال) آن‌ ظهور در استغراق‌ دارد و شامل‌ همه بندگان‌ می‌شود. بنابراین، تربیت‌ امام‌ و رشد و ترقّی‌ حاصل‌ از آن‌ تمام‌ بشریت‌ عصر ظهور را در بر می‌گیرد.

ب) امام‌ باقر(ع):

و تؤ‌تون‌ الحكمه فی‌ زمانه ؛ در زمان‌ مهدی‌ به‌ شما حكمت‌ بیاموزند. 5

پ) تمامی‌ روایاتی‌ كه‌ بر رفع‌ ظلم‌ و جور در زمان‌ ظهور دلالت‌ دارند، نیز می‌توانند شاهد خوبی‌ برای‌ رشد عقلانی‌ بشریت‌ باشند. بی‌تردید از میان‌ رفتن‌ ستم، آن‌ هم‌ در همه‌ جای‌ دنیا و نه‌ بخشی‌ از آن‌ ‌چنان‌چه‌ مدلول‌ روایات‌ است‌  ‌با ایجاد ترس‌ و وحشت‌ و اعمال‌ زور و تهدید نخواهد بود؛ چرا كه‌ عدالت‌ برآمده‌ از اجبار و زور سطحی‌ و ناپایدار خواهد بود. حال‌ آن‌كه‌ عدالتی‌ كه‌ در عصر ظهور به‌ وجود خواهد آمد، عدالت‌ ریشه‌ای‌ و ماندنی‌ خواهد بود و مسلماً یكی‌ از مهم‌ترین‌ راه‌های‌ گسترش‌ عدالت‌ و ماندگاری‌ آن‌ ایجاد زمینه‌های‌ فكری‌ و عقلانی‌ آن‌ است.

شعر انتظار یا آن چه در مورد امام مهدی(ع) سروده شده، به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود:

الف: شعرهایی که جنبه روایی و تاریخی دارند، یعنی آن چه تاریخ و احادیث درباره ظهور آن حضرت گفته اند، سروده شده است. به این شعرها، شعرهای بسته نیز می گویند. برای نمونه به برخی از این شعرها اشاره می کنیم:

 

مثل باران بی ریا و ساده ای

چون دعا، مهمان هر سجاده ای

باز هم می آیی از یک راه دور

شهر را پر می کنی از عطر و نور

با تهیدستان محبت می کنی

شادمانی را تو قسمت می کنی...

رابعه راد

 

آن روز فریاد همه

«الله اکبر» می شود

نخل امید بی کسان

پُر شاخه، پُر بر می شود

از کعبه بانگی آشنا

تا آسمان ها می رسد

از ریشه می میرد ستم

دور پلیدان می رود

مهدی می آید بعد از او

دنیا دگرگون می شود

سنگ دل سنگین دلان

آن روز، پر خون می شود

مصطفی رحماندوست

 

با دستی از شکوفه

در انتظار هستیم

روزی که او بیاید

گویی بهار هستیم

با دستی از شکوفه

از راه خواهد آمد

در لحظه ای پُر از گل

ناگاه خواهد آمد

خورشید شاید آن روز

از غرب در بیاید

یا شاید عمر خورشید

آن روز سر بیاید...

جعفر ابراهیمی (شاهد)

 

ای آسمان ای آبی پاک

بی او کبوترها غریبند

بی او تمام چشمه ساران

از شوق خواندن بی نصیبند

بی او پرستو بی قرار است

در سینه دارد آه و فریاد

بی او نمی بینی در این جا

پروانه ای را شاد و آزاد

فصل طلوع نور مهدی

فصل غروب رنگ ظلمت

فصل خوش و رنگین کمانی

زیباترین فصل عبادت

رضا اسماعیلی

 

در این شعرها همان طور که گفتیم، شاعر رویکرد تاریخی دارد، یعنی آن چه در باور مردم هست، همان ها را بیان می کنند. در واقع شعرها شبه تاریخی است.

درست است که مقداری از آن، شاعرانه بیان شده اند، اما بیش تر تصویرها معمولی و تکراری است. اندیشه و مضمون چیزی فراتر از آن چه از احادیث و نقل و قول های تاریخی به ما رسیده، نیست یا اندیشه تصویری تازه، جذاب و خلاقانه ندارد. زبان در این گونه شعرها، بسیار شفاف و آشکار است و به نظم نزدیک تر است. به تجربه دیده شده که این نوع شعرها نزد صاحبان نشریات و حتی ناشران با استقبال بیش تری رو به رو شده، زیرا معتقدند شعر به خصوص شعر نوجوان باید شفاف و بدون لایه های پنهان باشد. این درست بر عکس نظر کارشناسان و منتقدان کارآمد شعر است که در این خصوص صحبت خواهیم کرد.

به هر حال این نوع شعر، شعر بسته است، یعنی آن چه شاعر می گوید، به همان اندازه نیز مخاطب دریافت می کند و به خواننده فرصت و اجازه نمی دهد که در لایه های پنهان آن غرق شود و به کشف و شهودهای تازه ای برسد. به واقع خواننده را محدود به همان تصاویر و اندیشه خود می کند و خواننده نمی تواند از آن تفسیر و تأویل های دیگری کند، زیرا هیچ لایه ای و ابهامی وجود ندارد تا خواننده اجازه برداشت های دیگری داشته باشد.

شعرهای باز، شعرهایی است که خواننده می تواند از آن برداشت های گوناگون داشته باشد و در تصور و خیال خود چیزی به آن بیفزاید. شعر انتظار شاعران سال های اخیر، نسبت به گذشته از کیفیت بهتری برخوردار است. علاوه بر رو ساخت، یعنی ساختمان و ظاهر شعر، از ژرف ساخت، یعنی محتوا و لایه های پنهان نیز برخوردار است. اندیشه و تصویری خلاقانه و تازه در آن ها دیده می شود. بیش تر این شعرها عاشقانه است و گاه به شعرهایی بر می خوریم، بی آن که اسم مهدی موعود(عج) آورده شود، از مضمون های خوب انتظار و زاویه دیدهای تازه برخوردارند.

از جنس غصه های دلت بود

شعری اگر دوباره سرودم

امشب بخوان ترانه برایم

دلواپس سکوت تو بودم...

با من کنار پنجره هستند

گلدان یاس و عطر نگاهت

چیزی بگو تو با دل تنگم

امشب نشسته چشم به راهت

خوب است در زلال نگاهت

از باغ سبز خاطره گفتن

فکری برای باغچه ام کن

فکری برای وقت شکفتن

مریم تیکمی

 

وقتی دلم برای تو تنگ است

انگار آشیانه ندارد

یک تکه ابر کوچک و تنهاست

جز دوری ات بهانه ندارد...

ای کاش این زمانه که هر جا

هر گوشه ای دورویی و جنگ است

از گرد راه زود بیایی

خیلی دلم برای تو تنگ است.

کتایون توکلی

 

هنوز باورم نمی شود

که بوی گل گرفته دفترم

و مثل یک درخت سربلند

نشسته ای تو در برابرم...

هنوز هم دلم به یاد توست

هنوز هم دلم شکسته است

و روی پله های زندگی

در انتظار تو نشسته است

شاهین رهنما

 

می بینیم که در این شعرها فضاها باز، صمیمی و عاشقانه اند. تصویرها، تازه، جذاب و گاه بسیار نابند. زبان با همه روشنی در جهت معنا، تأمل برانگیز است و ابهاماتی که در لایه های آن وجود دارد، باعث می شود تا خوانندگان برداشت ها و احساس های متفاوتی از آن داشته باشند. هنر خلاق یعنی همین. امروز زبان شناسان مهم دنیا معتقدند که زبان ادبی، زبان شفاف و آشکار نیست و معتقدند بدترین گناهی که یک نویسنده یا شاعر می تواند مرتکب شود، این است که فکر کند زبان وسیله ای طبیعی و شفاف است که خواننده از راه آن، به حقیقت یا واقعیت واحد و یگانه می رسد. در این گونه شعرها، احساس، زیبایی و نازکی اندیشه در اوج قرار دارد.

 

زندگينامه امام مهدي (ع)

1.ولادت
2. شيعيان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
3. ضرورت غيبت آخرين امام
4.صورت و سيرت مهدی ( ع )
5.شمشير حضرت مهدی ( ع )
6.غيبت کوتاه مدت يا غيبت صغري
7.غيبت دراز مدت يا غيبت کبری و نيابت عامه
8.اعتقاد به مهدويت در دوره های گذشته
9.اعتقاد به حضرت مهدی ( ع ) منحصر به شيعه نيست
10.قرآن و حضرت مهدی ( ع )
11.طول عمر امام زمان ( ع )
12.انتظار ظهور قائم ( ع )


ولادت
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256 هجری بوده است . پس از اينکه دو قرن و اندی از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسيد ، کم کم در بين فرمانروايان و دستگاه حکومت جبار ، نگراني هايی پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی  تولد خواهد يافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثی که بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود . در اين زمان يعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی  ، هشتمين خليفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی  قرار داد . اين انديشه - که ظهور مصلحی پايه های حکومت ستمکاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيری کرد ، و حتی مادران بيگناه را کشت ، و يا قابله هايی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايری دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل مي کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه ای  شگفت انگيز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهبانی حکومت به سر مي برد . " به هنگامی که ولادت ، اين اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزديک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيری کنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پای  نهاد ، او را از ميان بردارند . بدين علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديکان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمي ديد . آنان نيز مهدی  را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادی " .

شيعيان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی  که پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) مي رسيدند . از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسری را ديدند که بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امر او را اطاعت کنيد ، از گرد رهبری او پراکنده نگرديد ، که هلاک مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد که شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينکه زمانی دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت کنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شيعيان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت . يکی  از متفکران و فيلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختی مي باشد . باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری  در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجری ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامی ، مي بايست حضرت مهدی بر پيکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی  و رسالت اسلامی و ولايت دينی را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند کودکی همچون خورشيد تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بيرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پيکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .

ضرورت غيبت آخرين امام
بيرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند کمتر يافتند ، و در چنين شرايطی بود که برای بقای  حجت حق تعالی ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهی برای حفظ جان آن " خليفه خدا در زمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حکمت الهی  بر اين تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی  کوتاه گردد ، و واسطه فيوضات ربانی ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنمای مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين کيفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علی  ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نيز اقدام کرد ، و لزوم نهان زيستی آخرين امام را برای حفظ جانش سبب شد . در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما برای  اينکه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بينی تشيع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، مي پردازيم : " به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبی است که رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، برای هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگی  ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولی ولايت را که همان رابطه هدايت و تکميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و برای هميشه زنده مي داند . رابطه ای  که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نمايد ، بواسطه دعوتهای دينی قبل از موسی و دعوت دينی موسی و عيسی و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وی ( به عقيده شيعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقيقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمي تواند او را از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد ... آری تنها مذهب تشيع است که به زندگی اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است که اين حقيقت ميان عالم انسانی و الوهی  ، برای هميشه ، باقی و پا برجاست " يعنی  با اعتقاد به امام حی غايب .

صورت و سيرت مهدی ( ع )
چهره و شمايل حضرت مهدی ( ع ) را راويان حديث شيعی و سنی چنين نوشته اند : " چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش کشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت . گونه هايش کم گوشت و اندکی متمايل به زردی  - که از بيداری شب عارض شده - بر گونه راستش خالی مشکين . عضلاتش پيچيده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار . نگاهش دگرگون کننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " . حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وی  نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اکنون از نظرها غايب است . ولی مطلق و خاتم اولياء و وصی اوصياء و قائد جهانی و انقلابی  اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکيه کند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گيتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند . حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکيزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدايی جاری گردد . مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگيرد و به او بدهد . حتی  اگر حق کسی زير دندان ديگری  باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سياسی  منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمين - مرکز حکومت انقلابی مهدی  شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ... برخی به او بگروند ، با ديگران جنگ کند ، و هيچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی  نماند و ديگر هيچ سياستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سياست عادله قرآنی ، در جهان جريان نيابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قيام کند زمينی  نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد . در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بياموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز يابد . مهدی ( ع ) با تاييد الهی  ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی  در همگان پديد آورد ... . مهدی ( ع ) فرياد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد . در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتی  بيمانند دست يابند . حتی  چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه های  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگری برافتد و جنگها از ميان برود . در جهان جای ويرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد . در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی  ظلم و بيداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشيند . مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگيرد .

شمشير حضرت مهدی ( ع )
شمشير مهدی ، سيف الله و سيف الله المنتقم است . شمشيری است خدائی ، شمشيری است انتقام گيرنده از ستمگران و مستکبران . شمشير مهدی شمشير انتقام از همه جانيان در طول تاريخ است . درندگان متمدن آدمکش را مي کشد ، اما بر سر ضعيفان و مستضعفان رحمت مي بارد و آنها را مي نوازد . روزگار موعظه و نصيحت در زمان او ديگر نيست . پيامبران و امامان و اولياء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجای آوردند . بسياری  از مردم نشنيدند و راه باطل خود را رفتند و حتی اولياء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدی  بايد از آنها انتقام گرفته شود . مهدی ( ع ) آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضی گويند : اين مرد از آل محمد ( ص ) نيست . اما او از آل محمد ( ص ) است يعنی از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانيت است . از روايات شگفت انگيزی که در مورد حضرت مهدی  ( ع ) آمده است ، خبری است که از حضرت امام محمد باقر ( ع ) نقل شده و مربوط است به 1290سال قبل . در اين روايت حضرت باقر ( ع ) مي گويند : " مهدی ، بر مرکبهای پر صدايی ، که آتش و نور در آنها تعبيه شده است ، سوار مي شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر مي کند " . و نيز در روايت امام محمد باقر ( ع ) گفته شده است که بيشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته اين آسمان شناسی اسلامی ، که از مکتب ائمه طاهرين ( ع ) استفاده مي شود ، ربطی به آسمان شناسی يونانی و هيئت بطلميوسی ندارد ... و هر چه در آسمان شناسی يونانی ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسی اسلامی ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بيشمار و قمرها و منظومه های فراوان . و گفتن چنين مطالبی از طرف پيامبر اکرم ( ص ) و امام باقر ( ع ) جز از راه ارتباط با عالم غيب و علم خدائی امکان نداشته است .

غيبت کوتاه مدت يا غيبت صغري
مدت غيبت صغری بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد ( از سال 260ه. تا سال 329ه. ) که در اين مدت نايبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( ع ) مي رسيدند ، و پاسخ نامه ها سؤوالات را به مردم مي رساندند . نايبان خاص که افتخار رسيدن به محضر امام ( ع ) را داشته اند ، چهار تن مي باشند که به " نواب خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . 1 - نخستين نايب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعيد اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . 2 - محمد بن عثمان : دومين سفير و نايب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديک چهل سال بطول انجاميد . 3 - حسين بن روح نوبختی : سومين سفير ، حسين بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد . 4 - علی بن محمد سمری : چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزديک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب کلينی است . همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشکلات آنها بوسيله حضرت مهدی ( ع ) بودند .

غيبت دراز مدت يا غيبت کبری و نيابت عامه
اين دوره بعد از زمان غيبت صغری آغاز شد ، و تاکنون ادامه دارد .اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است . در زمان نيابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده ای  به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق کند ، نايب عام امام ( ع ) باشد و به نيابت از سوی امام ، ولی  جامعه باشد در امر دين و دنيا . بنابراين ، در هيچ دوره ای پيوند امام ( ع ) با مردم گسيخته نشده و نبوده است . اکنون نيز ، که دوران نيابت عامه است ، عالم بزرگی  که دارای همه شرايط فقيه و دانای دين بوده است و نيز شرايط رهبری را دارد ، در راس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي کنند و او صاحب " ولايت شرعيه " است به نيابت از حضرت مهدی ( ع ) . بنابراين ، اگر نايب امام ( ع ) در اين دوره ، حکومتی را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتی است ، زيرا رابطه ای با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعی اسلامی ندارد . بنابر راهنمايی امام زمان ( عجل الله فرجه ) برای حفظ انتقال موجوديت تشيع و دين خدا ، بايد هميشه عالم و فقيهی در راس جامعه شيعه قرار گيرد که شايسته و اهل باشد ، و چون کسی  - با اعلميت و اولويت - در راس جامعه دينی و اسلامی قرار گرفت بايد مجتهدان و علمای  ديگر مقام او را پاس دارند ، و برای نگهداری وحدت اسلامی و تمرکز قدرت دينی  او را کمک رسانند ، تا قدرتهای  فاسد نتوانند آن را متلاشی و متزلزل کنند . گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدی ( ع ) - بسيار درد آور است ، ولی بهر حال - در اين دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست که حضرت مهدی ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگی مي کند ، روزی  که " اقتضای تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی  خونين و پردامنه ، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحيد و آيين اسلامی  را عزت دوباره خواهد بخشيد .

اعتقاد به مهدويت در دوره های گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی در دينهای ديگر مانند : يهودی ، زردشتی ، مسيحی و مدعيان نبوت عموما ، و دين مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان يک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .

اعتقاد به حضرت مهدی  ( ع ) منحصر به شيعه نيست
عقيده به ظهور حضرت مهدی ( ع ) فقط مربوطبه شيعيان و عالم تشيع نيست ، بلکه بسياری از مذاهب اهل سنت ( مالکی ، حنفی  ، شافعی و حنبلی و ... ) به اين اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، اين موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احاديث پيغمبر ( ص ) را درباره مهدی ( ع ) از حديثهای متواتر و صحيح مي دانند .

قرآن و حضرت مهدی ( ع )
در قرآن کريم درباره حضرت مهدی و ظهور منجی در آخر الزمان و حکومت صالحان و پيروزی نيکان بر ستمگران آياتی آمده است از جمله : " ما در زبور داوود ، پس از ذکر ( = تورات ) نوشته ايم که سرانجام ، زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند " . حضرت امام محمد باقر ( ع ) درباره " بندگان شايسته " فرموده است : منظور اصحاب حضرت مهدی در آخر الزمان هستند . و نيز : " ما مي خواهيم تا به مستضعفان زمين نيکی کنيم ، يعنی : آنان را پيشوايان سازيم و ميراث بران زمين " . بسم الله الرحمن الرحيم . انا انزلناه فی ليله القدر ... ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم . تو شب قدر را چگونه شبی مي دانی ؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است . در آن شب ، فرشتگان و روح ( جبرئيل ) به اذن خدا ، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود مي آورند . آن شب ، تا سپيده دمان ، همه سلام است و سلامت . چنانکه از آيه های " سوره قدر " بروشنی فهميده مي شود ، در هر سال شبی هست که از هزار ماه به ارزش و فضيلت برتر است . آنچه از احاديثی  که در تفسير اين سوره ، و تفسير آيات آغاز سوره دخان فهميده مي شود ، اين است که فرشتگان ، در شب قدر ، مقدرات يکساله را به نزد " ولی مطلق زمان " مي آورند و به او تسليم مي دارند . در روزگار پيامبر اکرم ( ص ) محل فرشتگان در شب قدر ، آستان مصطفی ( ع ) بوده است . هنگامی  که در شناخت قرآنی ، به اين نتيجه مي رسيم که " شب قدر " در هر سال هست ، بايد توجه کنيم پس " صاحب شب قدر " نيز بايد هميشه وجود داشته باشد و گرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آيند ؟ پس چنانکه " قرآن کريم " تا قيامت هست و " حجت " است ، صاحب شب قدر هست و همو " حجت " است . " حجت " خدا در اين زمان جز حضرت ولی عصر ( ع ) کسی نيست . چندانکه حضرت رضا عليه السلام مي فرمايد : " امام ، امانتدار خداست در زمين ، و حجت خداست در ميان مردمان ، و خليفه خداست در آباديها و سرزمينها ... " . فيلسوف معروف و متکلم بزرگ و رياضي دان مشهور اسلامی  ، خواجه نصيرالدين طوسی  مي گويد : " در نزد خردمندان روشن است که لطف الهی منحصر است در تعيين امام ( ع ) و وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند ، و تصرف او در امور لطفی است ديگر . و غيبت او ، مربوطبه خود ماست . "

طول عمر امام زمان ( ع )
درازی عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی مي دهد ، و در کتابهای تاريخی نيز افراد معمر ( دارای عمر دراز ) زياد بوده اند ، و در گذشته و حال نيز چنين کسانی بوده و هستند ، عمر زياد حضرت مهدی  ( ع ) به هيچ دليلی محال نيست ، بلکه از نظر عقلی و ديد وسيع علمی و امکان واقع شدن بهيچ صورت بعيد نيست . از اينها گذشته اگر از نظر قدرت الهي ، بدان نظر کنيم ، امری ناممکن نيست . در برابر قدرت خدا - که بر هر چيز تواناست - عمرهايی  مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بيشتر از آن حضرت و يا کمتر از آن کاملا امکان دارد. برای خدای قدير و حکيم ، کوچک و بزرگ ، کم و بسيار ، همه و همه مساوی است . بنابراين حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهايت سلامت زنده نگاه مي دارد . پس طبق حکمت الهی ، امام دوازدهم ، مهدی موعود ( ع ) بايد از انظار غايب باشد و سالها زنده بماند و راز دار جهان و واسطه فيض برای جهانيان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد ، و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .

انتظار ظهور قائم ( ع )
بر خلاف آنان که پنداشته اند انتظار ظهور يعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکتهاي اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط " گليم " خود را از آب بيرون بردن ، و به جريانات اسلام دينی و اجتماعی بي تفاوت ماندن ، هرگز چنين پنداری درست نيست ... بر عکس ، انتظار يعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعاليت کردن و در نپذيرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری  ايستادن است . " مجاهدات خستگی ناپذير و " فوران های خونين شيعه " در طول تاريخ ، گواه اين است که در مکتب ، هيچ سازشی و سستی راه ندارد . شيعه در حوزه " انتظار " يعنی ، انتظار غلبه حق بر باطل ، و غلبه داد بر بيداد ، و غلبه علم بر جهل ، و غلبه تقوا بر گناه ، همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجديد مي نمايد ، و با ياد تاريخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشيع ، مشعل خونين مبارزات عظيم را بر سر دست حمل مي کند " . اينکه به شيعه دستور داده اند که به عنوان " منتظر " هميشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با ياد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قيام کند ناشی از همين آمادگی  است . ناشی  از همين قيام و اقدام است . پايان اين بحث را از نوشته زنده ياد آيه الله طالقانی  ، عالم مبارز اسلامی بهره مي بريم که مي گويد : " ... توجه دادن مردم به آينده درخشان و دولت حق و نويد دادن به اجرای کامل عدالت اجتماعی ، و تاسيس حکومت اسلام و ظهور يک شخصيت خدا ساخته و بارز ، که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است ، از تعاليم مؤسسين اديان است ، و در مکتب تشيع ، که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنويات آن است ، جزء عقيده قرار داده شده ... و پيروان خود را به انتظار چنين روزی  ترغيب نموده ، و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند ، تا مسلمانان حق پرست ، در اثر ظلم و تعدی  زمامداران خودپرست و تسلط دولتهای باطل ، و تحولات اجتماعی و حکومت ملل ماده پرست ، اعم از شرقی و غربی ، خود را نبازند و دل قوی دارند و جمعيت را آماده کنند . و همين عقيده است که هنوز مسلمانان را اميدوار و فعال نگاه داشته است ، اين همه فشار و مصيبت از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی ، تا جنگهای صليبی  و حمله مغول ، و اختناق و تعديهای دولتهای استعماری  ، بر سر هر ملتی وارد مي آمد ، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود . ليکن دينی که پيشوايان حق آن دستور مي دهند که چون اسم صريح " قائم " مؤسس دولت حقه اسلام برده مي شود ، بپا بايستيد و آمادگی  خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنيد ، و خود را هميشه نيرومند و مقتدر نشان دهيد ، هيچ وقت ، نخواهد مرد ... . "

آن دل كه به یاد تو نباشد، دل نیست             
قلبى كه به عشقت نتپد جز گِل نیست
آن كس كه ندارد به سر كوى تو، راه                
از زندگى بى ثمرش حاصل نیست