عمريست كه از حضور او جا مانديم
در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظرست تا كه ما برگرديم
ماييم كه در غيبت كبري مانديم

اشعاری در مورد امام  زمان(عج)

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.

چشم تمام آینه ها گریه می کند.

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است.

گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند.

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است.

دارد به اشک و دعا گریه می کند.

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ...

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.

چشم تمام آینه ها گریه می کند.

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است.

گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند.

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است.

دارد به اشک و دعا گریه می کند.

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای

دارد کنار دست جدا گریه می کند

گودال سرخ روز عطش نعره می کشد

از روضه های خون خدا گریه می کند.

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=چی چی بیدون را بواجم

سالهای پیش بال آسمانی داشتیم              

بال کبوتر کران تا بی کرانی داشتیم

میوه بودیم و سر سال استفاده می شدیم

چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم

چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت

پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم

روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست

شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم

مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود

در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتیم

نذری روز ظهور مهدی موعودمان

صبحها چله به چله عهد خوانی داشتیم

صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه

روی پشت بامها صوت اذانی داشتیم

گاه پاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم

گاه گاهی میل سجده جمکرانی داشتیم

آی مردم!یک زمان صاحب زمانی داشتیم

یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم

السلام عليک يا ابا صالح المهدي(عج)        گر نيايي تا قيامت انتظارت ميکشم   منت عشق از نگاه پر شرارت ميکشم   ناز چندين ساله از چشم خمارت ميکشم   تا نفس باقيست اينجا انتظارت ميکشم       اللهم عجل لوليک الفرج

 

 

چه انتظار عجیبی

تو بین منتظران هم

عزیز من چه غریبی

چه بی خیال نشتیم نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم

خدا کند که بیایی

موضوع محل اقامت و سكوت امام مهدي‏(ع) در زمان غيبت از جمله موضوع‏هايي است كه ذهن بسياري از مردم را به خود مشغول داشته است و معمولاً در مجالس و محافل مهدوي مورد پرسش قرار مي‏گيرد.

 پيش از پاسخ‏گويي به اين پرسش يادآوري اين نكته ضروري است كه براي غيبت امام مهدي‏(ع) دو معنا قابل تصور است:

 نخست ناپيدا بودن امام؛ يعني اينكه آن حضرت در دوران غيبت از نظر جسمي از ديدگان مردم به دور است و و اگر چه آن حضرت مردم را مي‏بيند و از حال آنها باخبر مي‏شود، ولي كسي توان ديدن ايشان را ندارد.

 دوم، ناشناس بودن امام: در اين فرض آن حضرت در طول زمان غيبت در ميان مسلمانان حضور مي‏يابد و با آنها مواجه مي‏شود، ولي كسي او را نمي‏شناسد و به هويت واقعي‏اش پي نمي‏برد.1

 بحث از محل اقامت و سكونت امام مهدي‏(ع) در زمان غيبت اگر چه در هر دو فرض مطرح مي‏شود، ولي به نظر مي‏رسد در فرض دوم اين موضوع كمتر جاي بحث دارد و آن حضرت با مخفي داشتن هويت خود در هر كجا كه بخواهد مي‏تواند زندگي كند.

 در زمينه محل اقامت امام مهدي‏(ع)، روايت‏هاي گوناگوني وجود دارد كه با توجه به آنها محل‏هاي احتمالي اقامت آن حضرت را مي‏توان به سه دسته تقسيم كرد:


 1. محل‏هاي دور دست و ناآشنا

 برخي از روايات، محل خاصي را براي اقامت امام مهدي‏(ع) تعيين نمي‏كنند و جايگاه ايشان را در بيابان‏ها و كوه‏ها، مكان‏هاي دوردست و محل‏هايي مي‏دانند كه هيچ كس از آن آگاهي ندارد. از جمله در روايتي كه از خود آن حضرت نقل شده است، ايشان خطاب به علي بن مهزيار مي‏فرمايد:

«اي پسر مهزيار! پدرم ابو محمد از من پيمان گرفت كه هرگز با قومي كه خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت كرده، براي آنها در دنيا و آخرت، بيچارگي رقم خورده و عذابي دردناك در انتظار آنان است، هم‏نشين نباشم و به من دستور داد كه براي اقامت، كوه‏هاي سخت و سرزمين‏هاي خشك و دور دست را برگزينم».2

 همچنين آن حضرت در توقيع شريفي كه خطاب به شيخ مفيد صادر شده است، در اين زمينه مي‏فرمايد:
«ما براساس آنچه خداي تعالي براي ما و شيعيان مؤمن‏مان مصلحت ديده، تا زماني كه دولت دنيا از آن فاسقان است، در سرزمين‏هاي دوردستي كه از جايگاه ستمگران دور است، سكنا گزيده‏ايم، ولي از آنچه بر شما مي‏گذرد، آگاهيم و هيچ يك از اخبار شما بر ما پوشيده نمي‏ماند».3

 در روايتي كه از امام صادق‏(ع) نقل شده است، آن حضرت، جايگاه امام مهدي‏(ع) را جايي ناشناس معرفي مي‏كند كه جز معدود افرادي از آن آگاهي ندارند:

«و هيچ‏كس از دوست و بيگانه از جايگاهش آگاهي نمي‏يابد مگر همان خدمت‏گزاري كه به كارهاي او مي‏رسد».4

 اين‏گونه روايات گوياي آن است كه امام مهدي‏(ع) بر اساس امر الهي، در مكان‏هايي ناشناخته، دور از دست‏رس، به دور از شهرها و آبادي‏ها زندگي مي‏كند و از محل اقامت آن حضرت آگاه نيست.


 2. محل‏هاي خاص و شناخته شده

 در برخي روايات، از مكان‏هايي خاص به عنوان اقامت‏گاه امام مهدي‏(ع) در دوران غيبت ياد شده است كه از آن جمله مي‏توان به موارد زير اشاره كرد:


 الف) مدينه

 در برخي روايات، از مدينه منوره به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) ياد شده است. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

صاحب اين امر ناگزير از كناره‏گيري است و او در [زمان] كناره‏گيري خود ناگزير از [داشتن] نيرو و تواني است. او با وجود آن سي نفر هيچ هراسي ندارد. چه خوب جايگاهي است [مدينه] طيبه.5

 در كتاب شريف «بحارالأنوار» ذيل اين روايت چنين آمده است:
«طيبه» يكي از نام‏هاي مدينه طيبه است. اين روايت دلالت مي‏كند كه آن حضرت‏(ع) غالباً در اين شهر و در حوالي آن است. همچنين دلالت مي‏كند كه همواره با ايشان سي نفر از ياران خاصشان هستند و اگر يكي از آنها بميرد، كس ديگري جاي‏گزين او مي‏شود.5

 در روايت ديگري كه از امام حسن عسكري‏(ع) نقل شده است، آن حضرت در پاسخ اين پرسش راوي كه مي‏پرسد: «اگر حادثه‏اي براي شما روي دهد سراغ فرزندتان را از كجا بگيريم؟» مي‏فرمايد: «در مدينه».6


 ب) كوه رضوي

 برخي روايات، «كوه رضوي» در نزديكي مدينه را پناه‏گاه و اقامت‏گاه امام عصر(ع) معرفي كرده‏اند كه روايت زير از آن جمله است:
 عبدالاعلي مولي آل سام مي‏گويد: به همراه ابي عبدالله [امام صادق](ع) [از مدينه] خارج شديم، زماني كه به روحاء [در اطراف مدينه] رسيديم، آن حضرت دقايقي نگاهش را به كوهي كه در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود:

«اين كوه را مي‏بيني؟ اين كوه «رضوي» نام دارد و از كوه‏هاي فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوي ما منتقل كرد. در آن، همه درخت‏هاي ميوه‏دار وجود دارد و در دو مرحله پناه‏گاهي خوب براي خائف [امام زمان] است. آگاه باش كه براي صاحب اين امر دو غيبت است كه يكي از آنها كوتاه و ديگري بلند است».7

 در دعاي ندبه نيز از اين مكان نام برده شده است.8

 ياقوت حموي در مورد منطقه «رضوي» مي‏نويسد:
«رضوي، كوهي است ميان مكه و مدينه در نزديكي ينبع و داراي آب فراوان و درختان زيادي است. كيسانيه9 مي‏پندارند كه محمد بن حنفيه در آنجا زنده و مقيم است».10

 گفتني است در احاديث فراواني، از «رضوي» ياد شده و از آن بسيار ستايش شده است.11


 ج) ذي طوي

 مكان ديگري كه در روايات از آن به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) ياد شده، «ذي طوي» است. «ذي طوي»، نام كوهي در اطراف مكه است. در روايتي كه از محمد باقر(ع) نقل شده، چنين آمده است:

«صاحب اين امر را در يكي از اين دره‏ها غيبتي است. [در اين حال، آن حضرت...] با دست خود به ناحيه ذي طوي اشاره كرد».12

 گفتني است در دعاي ندبه نيز به نام اين مكان اشاره شده و در برخي روايات، از همين منطقه به عنوان محل تجمع ياران امام مهدي‏(ع) ياد شده است.13


 3. در ميان مردم

 دسته سوم از روايات مانند دسته اول، از جايگاه و مكان خاصي نام نمي‏برند و از آنها استفاده مي‏شود كه امام مهدي‏(ع) به صورت ناشناس در ميان مردم زندگي مي‏كند. در روايتي كه از امام صادق‏(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

«چگونه اين مردم، اين موضوع را انكار مي‏كنند كه خداوند با حجتش همان گونه رفتار مي‏كند كه با يوسف رفتار كرد؟ همچنين چگونه انكار مي‏كنند كه صاحب مظلوم شما ت همان كه از حقش محروم شده و صاحب اين امر [حكومت] است ت در ميان ايشان رفت و آمد مي‏كند، در بازارهايشان راه مي‏رود و بر فرش‏هاي آنها قدم مي‏نهد، ولي او را نمي‏شناسند، تا زماني كه خداوند به او اجازه دهد كه خودش را معرفي كند، چنان كه به يوسف اجازه داد، آن زمان كه برادرانش از او پرسيدند: «آيا تو يوسف هستي؟» پاسخ دهد كه «آري، من يوسف هستم».14

 حال اين پرسش مطرح مي‏شود كه كدام‏يك از اين سه دسته روايت قابل پذيرش هستند و آيا راهي براي جمع كردن ميان آنها وجود دارد يا خير؟

 به نظر مي‏رسد ميان اين سه دسته روايت منافاتي وجود دارد و آن حضرت بسته به شرايط و موقعيت‏هاي مختلفي كه پيش مي‏آيد، زندگي به صورت ناشناس در ميان مردم و اقامت در مكان‏هايي چون مدينه منوره يا دوري گزيدن از مردم و اقامت در مناطق دور از دست‏رس را انتخاب مي‏كند.

 به بيان ديگر، براساس دومين معنايي كه براي غيبت قابل تصور است؛ يعني ناشناس بودن امام مهدي‏(ع)، آن حضرت، الزامي براي اقامت در محلي خاص يا دور از دست‏رس ندارد و مي‏تواند به صورت طبيعي در ميان مردم زندگي كند. البته ممكن است رعايت مصالحي ديگر، آن حضرت را وادار كند كه براساس سفارش پدر بزرگوارشان، كوه‏ها و بيابان‏ها را اقامت‏گاه خود برگزيند.

 بديهي است اگر قرار باشد آن حضرت به صورت ناشناس در ميان مردم زندگي كند، مكان‏هايي چون مدينه منوره در كنار قبر جد بزرگوارش، بهترين مكان خواهد بود.

ماهنامه موعود شماره 93


پي‌نوشت‌ها:

1. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه‏ر.ك: همين كتاب، ص  .
2. كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 161.
3. الاحتجاج، ج 2، ص 599؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176.
4. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 172، ح 5.
5. الكافي، ج 1، ص 340؛ كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 102؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6.
6. بحارالأنوار، ج 52، ص 153.
7. الكافي، ج 1، ص 328، ح 2؛ كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 139؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 161، ح 11.
8. كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 103؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 7.
9. ر.ك: بحارالأنوار، ج 99، ص 108.
10. كيسانيه پيروان مختار بن ابوعبيده ثفقي بودند. او نخست براي پيشرفت كار خود دعوت به علي بن الحسين‏عليه السلام سپس دعوت به محمد حنفيه مي‏كرد. البته كار او مبتني بر اعتقاد وي به اهل بيت نبود، بلكه مي‏خواست از آن بهره‏برداري سياسي كرده باشد و چون كارش بالا گرفت خود دعوي دريافت وحي از خداوند كرد و عباراتي مسجع و مقّفي به تقليد قرآن به زبان مي‏راند. (فرهنگ فرق اسلامي، ص 373)
11. ياقوت حموي، مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنته و البقاع، ج 2، ص 620.
12. ر.ك: بحارالأنوار، ج 52، ص 306؛ ج 53، ص 97.
13. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 182.
14. ر.ك: كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 315؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306، ح 80؛ ص 307، ح 81.
15. ر.ك: بحارالأنوار، ج 99، ص 108.
16. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 164؛ الكافي، ج 1، صص 336 و 337، ح 4.

دلیل دعا برای امام زمان (علیه السلام)


دلیل دعا برای امام زمان (علیه السلام)

دلیل دعا کردن براى‏سلامتى‏امام عصر چیست؟ در حالى‏که خداى‏منان اراده دارد ایشان زنده و سلامت‏بمانند، آیا اصلا امکان دارد آن وجود مبارک دچار کسالت‏شوند؟
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست‏خدایا به سلامت دارش ۱
دعا از هر حیث مخصوصا براى‏سلامتى‏امام زمان (عج) آثار و برکات فراوانى دارد که برخى عبارتند از:
۱ . دعا نشان‏گر علاقه و محبت مسلمانان به ایشان است . اگر چه دوستى‏تمام ائمه معصومین علیهم‏السلام بخشى‏از ایمان و شرط قبولى‏اعمال است، در عین حال دعا کردن در حق امام زمان (عج) موجب ازدیاد محبت آن حضرت در دل و در نتیجه موجب تقویت ایمان مى‏گردد .
۲ . دعا اظهار تجدید عهد و پیمان با آن حضرت است و محتواى‏پیمان با آن حضرت را دین دارى، شریعت محورى‏و تصمیم قلبى‏بر اطاعت امر امام علیه‏السلام و یارى‏رساندن او با نثار جان و مال تشکیل مى‏دهد .
تجدید بیعت‏با آن حضرت علیه‏السلام کارى است که بعد از هر نماز از نمازهاى پنجگانه یا در هر روز و یا در هر جمعه انجام آن مستحب است . هر روز بعد از نماز صبح، دعاهایى‏که مربوط به وجود مبارک امام عصر (عج) است، خوانده شود، بسیار مفید و مؤثر خواهد بود .
دعاى‏شریف «اللهم بلغ مولاى‏صاحب الزمان صلوات الله علیه عن جمیع المؤمنین ...» و نیز «دعاى‏عهد» شاهدى‏براى‏این سخن است . ۲
۳ . دعا سبب زنده نگه داشتن یاد امام غایب در دل منتظران مى‏گردد . یاد امام زمان (عج) توجه به ارزش هاى
دین و اصول اخلاقى را در دل‏ها زنده مى‏کند و غفلت از یاد امام، یکى‏از دلایل عمده پژمردگى‏و سستى‏ارزش هاى الهى‏وانسانى‏در جوامع اسلامى است .
دلت گر که یک لحظه غافل نشیند
خدنگ بلا بر دل دل نشیند
۴ . کسى‏که سلامتى‏امام زمانش برایش مهم است، مسلما آزردن آن حضرت برایش سخت است; در نتیجه دعا براى‏سلامتى‏آن حضرت، انسان را به انجام کارهایى‏وامى‏دارد که موجب خشنودى‏آن حضرت و در نتیجه سبب رسیدن به مقام رضوان الهى‏مى‏گردد .
۵ . دعا بسیار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نیز فرج و گشایش در زندگى‏مؤمنان مى‏شود .
۶ . دعا موجب قرب الهى‏است . امام مهدى (عج) در خصوص زیارت آل یس مى‏فرمایند: «هرگاه خواستید به وسیله ما به خداوند و به ما توجه کنید، این زیارت را که از جانب خداوند انشا شده است، بخوانید» . ۳
این زیارت که از جهات مختلف محتوایى عمیق دارد، بسیار مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است . این زیارت از ابتدا تا انتها، دعاى براى سلامتى، تندرستى و بهروزى امام زمان (عج) است; «السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه ... السلام علیک حین تصبح و تمسى، السلام علیک فى‏الیل اذا یغشى‏و النهار اذا تجلى ... السلام علیک بجوامع السلام ... ; سلام بر تو اى جانشین خدا و یارى کننده حق ... درود و سلام بر تو هنگامى که صبح و شام کنى، درود و تهیت الهى‏بر تو در شب که همه جا را فراگیرد و در روز، در وقتى‏که نور دهد (یعنى‏سلام بر تو در هر صبح و شام) ... ، درود بر تو درودى‏همه جانبه ...» .
در دعاى بعد از این زیارت نیز معانى بلندى نهفته است; مانند: خدایا او (امام زمان «عج‏») را از شر هر متجاوز و سرکشى‏و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث یومیه، از پیش رو و از پشت‏سر و از طرف چپ، حفظ و نگه‏دارى‏کن و از این که آسیب و گزندى به او برسد، جلوگیرى‏کن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مبارکش عدل و داد را پدیدار نما! «اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلقه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء واحفظ فیه رسولک و آل رسولک واظهر به العدل ...» .
در پایان سخن لازم است‏یادآور شویم که دعا کردن براى‏سلامتى‏و فرج آن حضرت، اطاعت از امر خداوند و نیز اهل بیت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است; «و هر که خدا و رسولش را اطاعت کند و خداترس و پرهیزکار باشد، چنین کسى‏به فوز و سعادت خواهد رسید» .۴
آخرین نکته این است که هر چند طبق وعده الهى‏حضرت زنده و باقى‏هستند تا زمانى‏که پرچم توحید و عدل را در همه جهان به اهتزاز درآورند، ولى‏بالاخره بشر هستند ودر معرض آفات جسمانى‏و بلاهاى طبیعى و ممکن است مریض شوند و دچار کسالت گردند و از این نظر دعاى‏ما براى‏سلامتى‏حضرت و حفظ ایشان از این آفات و حوادث، بدون شک در سلامتى‏وجود آن عزیز عالم وجود و آخرین در صدف امامت و ولایت، مؤثر و مفید است .

پی نوشت ها :

۱ . دیوان حافظ، ص‏۲۲۳ .
۲ . قمى، مفاتیح الجنان، ص‏۸۹۱و۸۹۲ .
۳ . همان، ص‏۸۶۳ .
۴ . نور (۲۴): ۵۲ .

شباهت‌هاي امام عصر(ع) به پيامبران الهي(ع)


شباهت‌هاي امام عصر(ع) به پيامبران الهي(ع)

اگر بشنوي مردي كه كمال يا كمالاتي دارد، به ناراحتي يا ناراحتي‌هايي دچار شده، عقل تو را وامي‌دارد كه به ياريش برخيزي و براي خلاصي او اقدام كني، و اگر نتواني اين كار را انجام دهي، مبادرت به دعا نمايي كه براي او فرج و خلاص حاصل شود، و شفقت و اخلاص هم در وجود تو نسبت به او پيدا مي‌شود. اكنون كه اين مطلب را توجه كردي مي‌گوييم: مولاي ما حضرت صاحب‌الزمان (عج)، تمام مرزهاي كمال را احاطه كرده و به برترين مراتب جمال و جلال دست يافته‌است، با اين همه او مبتلا به اهل ضلالت و گمراهي است و دورمانده از اهل و عيال و خانه و وطن، و اين معني براي اهل بينش كاملاً روشن است. اما عظمت مصيبت آن حضرت، به مقدار عظمت خود او است، و اما كمالاتش، زبان از بيان آن الكن و انديشه‌ها از پرواز به قله‌هاي رفيع آن ناتوان مي‌باشد. شايد با مطالعة اين مقاله گوشه‌هايي از اين مطلب را به‌دست آوري و از سرچشمة زلال آن سيراب شوي. و در اينجا نيز مطالبي مي‌افزائيم كه بداني آن حضرت مجموعه‌اي از كمالات پيامبران و امامان و مظهر آنان است.
در روايتي كه شيخ اجل محمد بن الحسن الحر عاملي در كتاب إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات از كتاب إثبات الرجعة فضل بن شاذان به سند صحيح آورده، چنين مي‌خوانيم:
از امام صادق(ع) است كه فرمود:
هيچ معجزه‌اي از معجزات انبيا و اوصيا نيست مگر اينكه خداوند تبارك و تعالي مثل آن‌‌را به‌دست قائم(ع) ظاهر مي‌گرداند تا بر دشمنان، اتمام حجت كند .1
و چه خوش گفته‌اند: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري.
و نيز فاضل علامه مجلسي در بحارالأنوار حديثي از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل كرده كه فرمود:
و در آن هنگام آقاي ما قائم(ع) به خانه خدا تكيه زده مي‌گويد: اي مردم هركس مي‌خواهد آدم و شيث را ببيند، بداند كه من آدم و شيث هستم، و هركس كه مي‌خواهد نوح و فرزندش سام را ببيند، بداند كه من همان نوح و سامم، و هركس مي‌خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند كه من همان ابراهيم و اسماعيل مي‌باشم، و هركس مي‌خواهد موسي و يوشع را ببيند، من همان موسي و يوشع هستم، و هركس مي‌خواهد عيسي و شمعون را ببيند، من همان عيسي و شمعون هستم، و هركس مي‌خواهد محمد(ص) و اميرالمؤمنين را ببيند، بداند كه من همان محمد و اميرالمؤمنين هستم، و هركه مي‌خواهد حسن و حسين را ببيند، بداند كه من همان حسن و حسين مي‌باشم، و هر كه مي‌‌خواهد امامان از ذرية حسين را ببيند، بداند كه من همان ائمه اطهار هستم. دعوتم را بپذيريد و به نزدم جمع شويد كه هرچه گفته‌اند و هرچه نگفته‌اند را به شما خبر مي‌دهم.2
اين حديث، دلالت دارد بر اينكه تمام صفات انبياي عظام و مكارم ائمة اطهار(ع) در وجود امام زمان ما ـ أرواحنا فداه ـ جمع است و از آن حضرت بروز مي‌كند، و نيز روايتي كه قبلاً از پيغمبر اكرم(ص) آورديم كه نهمين آنها قائمشان است و او ظاهر و باطن آنها است، بر اين معني دلالت مي‌كند.
همچنين شيخ صدوق در كتاب كمال‌الدين به سند خود از ابوبصير روايت كرده كه گفت:
شنيدم حضرت ابوعبدالله صادق(ع) مي‌فرمود: سنت‌هاي پيغمبران(ع) و آنچه از غيبت‌ها برايشان واقع شد، در قائم ما اهل البيت نيز به‌طور كامل و صددرصد واقع خواهد شد.
ابوبصير گويد: عرض كردم يابن رسول‌الله، قائم شما اهل البيت كيست؟
فرمود: اي ابوبصير، او پنجمين از نسل فرزندم موسي است، او فرزند بهترين كنيزان است، غيبتي خواهد داشت كه در آن باطل‌كيشان به ترديد مي‌افتند، سپس خداوند عزوجل او را آشكار مي‌كند و به‌دست او شرق و غرب زمين را فتح مي‌نمايد و روح‌‌الله، عيسي بن مريم، از آسمان فرود مي‌آيد و پشت سرش نماز مي‌خواند... .3
حال كه سخن به اينجا رسيد خوب است اين مطلب را [به نحو تفصيلي‌تر] بيان نمائيم.

1. شباهت به حضرت آدم(ع)

1ـ1. خداوند، آدم را خليفة خود در تمام زمين قرار داد و او را وارث آن ساخت و در قرآن چنين فرمود:
إنّي جاعِلٌ فِِي اْلاَرْضِ خَليفَةً.4
من در زمين خليفه‌اي قرار مي‌دهم.
و خداوند حضرت حجت(ع) را نيز وارث زمين خواهد ساخت و خليفة خود در زمين خواهد فرمود، چنانكه از حضرت ابي‌عبدالله صادق(ع) مروي است كه در تفسير آية:
وَعَدَ اللهُ الذَّينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اْلاَرْضِ.5
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند وعده داد كه در روي زمين جانشين ديگرانشان كند.
چنين فرمود:
او، قائم و اصحابش مي‌باشند و هنگام ظهورش در مكه، در حالي‌كه دست به صورت مي‌كشد، مي‌گويد: «اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ اَوْرَثَنا اْلاَرْضَ...6؛
سپاس خداي را كه به وعدة خود وفا كرد و زمين را به ارث ما درآورد».7
و در حديث مفضل آمده كه خروج مي‌كند در حالي‌كه ابري بالاي سرش سايه افكنده و در آن منادي ندا مي‌كند:
اين، مهدي، خليفة خدا است از او پيروي كنيد.
2ـ1. از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود:
آدم(ع) آنقدر بر فراق بهشت گريست تا اينكه (اشك) از دو گونه‌اش مانند آبراه‌هايي جاري شد.8
از امام صادق(ع) نيز همين معني روايت شده است.9
حضرت قائم(ع) نيز، مانند آدم، گريه بسيار دارد، چنانكه در زيارت ناحيه از آن حضرت است كه، خطاب به جدش، حسين(ع) مي‌گويد:
شب و روز برايت ندبه مي‌كنم و به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
3ـ1. دربارة آدم، آيه نازل شده كه:
و عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَّها.10
خداوند تمام اسم‌ها را به آدم تعليم فرمود:7
و اما قائم، خداوند آنچه به آدم آموخت به او نيز آموخته و اضافه بر آن هم مطالب ديگري آموخته است، چه اينكه آدم بيست و پنج حرف از اسم اعظم را آموخته بود ـ چنان‌كه در حديث آمده استـ و پيغمبر اكرم(ص) هفتاد و دو حرف از آن را آموخت، و تمام اموري كه خداوند متعال به پيامبرش داده، به اوصياي آن حضرت نيز داده شده تا به مولاي ما حضرت قائم(ع) نوبت رسيد.
و در خبر صحيح ثقة اسلام كليني از حضرت ابي عبدالله صادق(ع) مروي است كه فرمود:
آن علمي كه به آدم(ع) نازل شد ديگر برداشته نشد، و هيچ عالمي نمرده مگر اينكه علمش را به ارث گذاشته است؛ زمين، بدون عالم باقي نمي‌ماند.
11
4ـ1. آدم، زمين را با عبادت خدا زنده كرد، پس از آنكه جنيان با كفر و طغيانشان آن‌را ميرانده بودند.
قائم(ع) نيز زمين را با دين خدا و عبادت و عدالت و برپايي حدودش زنده خواهد كرد، بعداز مردن آن به كفر و معصيت اهل زمين.
در بحارالأنوار از حضرت ابوجعفر(ع) دربارة آية:
يُحْيي اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتها.12
[خدا] زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند.
آمده كه فرمود:
خداوند عزوجل به وسيلة قائم(ع) زمين را بعداز مرگش زنده مي‌گرداند. منظور از مرگ آن، كفر اهل آن مي‌باشد كه كافر در حقيقت مرده است.9
و در وسائل الشيعه دربارة همين آيه آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) فرمود:
به وسيلة باران احيا نمي‌كند، بلكه خداوند مرداني برمي‌انگيزد كه عدالت را زنده مي‌كنند، و زمين به خاطر احياي عدالت زنده مي‌شود، و به درستي كه اگر يك حد در زمين برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.14
و در همان كتاب از پيغمبراكرم(ص) منقول است كه فرمود:
يك ساعت امام عادل بهتر است از عبادت هفتاد سال، و يك حد كه براي خدا در زمين برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.15
با اين همه تاكي و تا چند آدم و قائم را با هم مقايسه كنم در حالي‌كه آدم به خاطر قائم خلق شد.
انَّ اَّلذي خَلَقَ الْمَكارِمَ جازِها
في صُلْبِ آدَمَ لِلْامامِ الْقائِمِ
آنكه مكارم اخلاق را آفريد همه را در صلب آدم قرار داد براي امام قائم.

2. شباهت به هابيل(ع)

1ـ2. نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، هابيل را كشت؛ يعني برادرش قابيل. خداوند متعال در كتاب عزيز خود مي‌فرمايد:
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَاءَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ اِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ اَحَدِهِما وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ اْلآخَرَ قالَ لاَقْتُلَنَّكَ قالَ اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقينَ.16
و داستان راستين دو پسر آدم را برايشان بخوان، آنگاه كه قرباني كردند، از يكيشان پذيرفته آمد و از ديگري پذيرفته نشد. گفت: تو را مي‌كشم. گفت: خدا قرباني پرهيزگاران را مي‌پذيرد.
همچنين نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، قصد كشتن امام قائم ـ روحي و ارواح العالمين فداه ـ را نمود؛ او عموي آن حضرت، جعفر كذاب بود.
از امام زين‌العابدين(ع) نقل شده است كه فرمود:
گويا جعفر كذاب را مي‌بينم كه سركش زمانش را بر تفتيش امر وليّ خدا و آنكه در غيب الهي محفوظ و بر حرم پدرش موكل است وادار كند، به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر كشتنش ـ اگر بر او دست يابد ـ از روي طمع در ميراث پدرش تا آن را به ناحق بگيرد.17

3. شباهت به شيث(ع)

هبةالله شيث، اجازه نيافت كه علم خودش را آشكار كند، چنان‌كه در روضة كافي روايت شده كه حضرت ابوجعفر باقر(ع) در خبري طولاني چنين فرمود:
وقتي هبةالله پدرش آدم را دفن كرد، قابيل به نزدش آمد و گفت: اي هبة‌الله من ديدم كه پدرم آدم تو را از علم، آنقدر عطا كرد كه به من عطا نكرد، و آن همان علمي است كه برادرت هابيل به آن دعا كرد و قرباني‌اش قبول شد، و بدين جهت او را كشتم كه فرزنداني نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار كنند و بگويند ما فرزندان كسي هستيم كه قرباني‌اش قبول شد و شما فرزندان كسي هستيد كه قرباني او قبول نشد، و تو اگر علمي را كه پدرم به تو اختصاص داده آشكار كني تو را هم مي‌كشم همان‌طور كه بردارم هابيل را كشتم. پس هبةالله و فرزندان او مخفي مي‌كردند آنچه از علم و ايمان نزد آنها بود...18
حضرت قائم نيز تا روز وقت معين اجازه نيافته؛ چنان‌كه دربارة حضرتش روايت شده است:
هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت، و دو انگشت سبابه‌اش را به سوي آسمان بلند كرد؛ عطسه‌اي زد و گفت:
سپاس خداي را كه پروردگار جهانيان است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد. ستمگران پنداشته‌اند كه حجت الهي، باطل و نابود است، و حال آنكه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شك از بين مي‌رود.19
اين خبر را رئيس المحدثين، شيخ صدوق در كمال‌الدين آورده است.

4. شباهت به نوح(ع)

1ـ4. نوح شيخ الانبياء است. از امام صادق و امام هادي(ع) روايت است كه حضرت نوح(ع) دو هزار و پانصد سال عمر كرد.
و حضرت قائم(ع)، شيخ الاوصياء است. (بنا به روايت كافي) آن حضرت در نيمة شعبان سال دويست و پنجاه و پنج هجري متولد شد.20 كه براين اساس عمر آن حضرت تاكنون 1171 سال مي‌شود.
و از امام زين‌العابدين(ع) روايت است كه فرمود:
در قائم، روشي از آدم و از نوح هست و آن طول عمر مي‌باشد... .21
2ـ4. نوح، زمين را با سخن خود از كافرين پاك كرد و گفت:
لاتَذَر عَلَي الأَرضِ مِن الكافِرينَ دَيّاراً.22
اي پروردگار من، بر روي زمين هيچ‌يك از كافران را مگذار.
قائم نيز زمين را با شمشير از لوث وجود كافران پاك مي‌گرداند تا جائي كه هيچ اثري از آنها باقي نماند.
3ـ4. نوح، نهصد و پنجاه سال صبر كرد، چنان‌كه خداوند مي‌فرمايد:
فَلَبِثَ فيهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلاّ خَمْسينَ عاماً فَاَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَهُمْ ظالِمُونَ.23
او هزار سال و پنجاه سال كم در ميان آنان بزيست و چون مردمي ستم‌پيشه بودند، طوفانشان فراگرفت.
قائم نيز از اول امامتش تاكنون صبر كرده، و نمي‌دانم تا كي صبر خواهد كرد. هركه از نوح تخلف جست، هلاك شد وهركه از قائم تخلف جويد نيز هلاك مي‌شود؛ چنان‌كه در حديث آمده است.23
4ـ4. آنقدر خداوند فرج نوح و اصحابش را به تأخير انداخت تا اينكه بيشتر معتقدان به آن حضرت، از او برگشتند. فرج قائم را نيز خداوند آنقدر به تأخير مي‌اندازد كه بيشتر معتقدان به آن حضرت از او برمي‌گردند. چنان‌كه در حديثي از امام عسكري(ع) آمده است.24
5ـ4. ادريس به ظهور نوح بشارت داد و به ظهور قائم، خداوند تعالي فرشتگان را بشارت داد. و پيغمبر و امامان (ع) و بلكه پيغمبران گذشته ظهورش را بشارت دادند.
6ـ4. نداهاي نوح به شرق و غرب عالم مي‌رسيد، و اين يكي از معجزات آن حضرت بود، چنان‌كه در كتاب زبدةالتصانيف آمده است. قائم(ع) نيز هنگام ظهور، بين ركن و مقام مي‌ايستد و فريادي برمي‌آورد و مي‌گويد:
اي نقبا و سرداران من و اي خواص من، و اي كساني كه خداوند پيش از ظهور، آنان را بر روي زمين براي ياري من ذخيره كرده، باخواست و رغبت به سوي من آييد.
پس صداي آن حضرت(ع) به آنها مي‌رسد در حالي كه در محراب‌ها و بر فرش‌ها و رختخواب‌هايشان باشند، و با يك فرياد، همه، صداي او را مي‌شنوندـ هريك از آنها به گوشش مي‌رسد ـ و به سوي آن صدا اجابت مي‌كنند، و يك چشم برهم زدن نمي‌گذرد كه همگي آنها بين ركن و مقام قرار مي‌گيرند.
اين معني در حديث مفضل از امام صادق(ع) آمده است.25

پي‌نوشت‌ها:

* برگرفته از كتاب مكيال المكارم در فوائد دعا براي حضرت قائم، ترجمه سيد مهدي
حائري قزويني.
1. شيخ حّر عاملي، اثبات الهداة، ج 7، ص 357.
2. محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 53، ص9.
3. شيخ صدوق، كمال‌الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 345.
4. سورة بقره (2)، آية 30.
6. سورة زمر (39)، آية 74.
7. سيدهاشم بحراني، البرهان في‌تفسير القرآن، ج 3، ص 146.
8. محمدباقر مجلسي، همان، ج 11، ص 204.
9. همان، ج 101، ص 320.
10. سورة بقره(2)، آية 31.
11. محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص 223.
12. سورة روم (30)، آية 19.
13. محمدباقر مجلسي، همان، ج 51، ص 54.
14. شيخ حّر عاملي، وسائل الشيعه، ج 18، ص 308.
15. همان.
16. سورة مائده (5)، آية 27.
17. شيخ صدوق، همان، ج 1، ص 320.
18. محمد بن يعقوب كليني، همان، ج 8، ص 114.
19. شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 430.
20. محمد بن يعقوب كليني، همان، ج 1 ، ص 514.
21. شيخ صدوق، همان، ج 1، ص 322.
22. سورة نوح(71)، آية 26.
23. در بحارالانوار از پيامبر اكرم(ص) مروي است كه فرمود: «قيامت برپا نخواهد شد
مگر اينكه قائم از ما به پاخيزد، و آن هنگامي است كه خداوند به او اجازه دهد. هركس
از او پيروي كند نجات يابد و هرآنكه از او تخلف جويد هلاك گردد. اي بندگان خدا، خدا
را، خدا را، كه به سوي او بياييد هرچند بر روي برف و يخبندان باشد كه او خليفة خدا
و خليفة من است».
24. شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 385.
25. محمد باقر مجلسي، همان، ج 53، ص 7 .

سرانجام اهل کتاب در حکومت مهدی موعود

امام زمان

درباره‌ سرانجام‌ اهل‌ كتاب‌ در حكومت‌ امام‌ مهدی (ع) فرضیه‌های‌ گوناگونی‌ وجود دارد كه‌ ما در این‌جا تنها فرضیه مسلمان شدن اهل کتاب را ذكر كرده‌ و مؤ‌یدات‌ آن‌ را بر می‌شماریم:

 

فرضیه اسلام‌ اكثریت‌ اهل‌ كتاب‌

فرضیه اسلام‌ آوردن‌ بیش‌تر اهل‌ كتاب، فرضیه‌ معقو ل‌ و پذیرفتنی‌ است‌ كه‌ در میان‌ اندیشمندان‌ طرفدارانی‌ نیز دارد. ما به‌ برخی‌ از آن‌ها اشاره‌ می‌كنیم:

سید محمد صدر پس‌ از بررسی‌ روایاتی‌ كه‌ بر گرفتن‌ جزیه‌ و یا نگرفتن‌ آن‌ از اهل‌ كتاب‌ دلالت‌ می‌كنند می‌نویسد: به‌ هر حال‌ این‌ بحث‌ تنها منحصر به‌ كسانی‌ خواهد بود كه‌ بر آیین‌ یهودیت‌ و نصرانیت، باقی‌ مانده‌اند و با وجود فرصت‌های‌ فزاینده‌ و تأ‌كید فراوانی‌ كه‌ بر انتشار دین‌ اسلام‌ در میان‌ تمامی‌ انسان‌ها وجود دارد، این‌ گروه‌ در آن‌ روز تعداد اندكی‌ خواهند بود.1

 

آیت‌ الله‌ مكارم‌ شیرازی‌ در این‌ باره‌ می‌نویسد:

با توجه‌ به‌ این‌ كه‌ در دوران‌ حكومت‌ آن‌ مصلح‌ بزرگ، همه‌ وسایل‌ پیشرفته‌ ارتباط‌ جمعی‌ در اختیار او و پیروان‌ رشید اوست‌ و با توجه‌ به‌ این‌ كه‌ اسلام‌ راستین‌ با حذف‌ پیرایه‌ها، كشش‌ و جاذبه‌ای‌ فوق‌العاده‌ دارد، به‌ خوبی‌ می‌توان‌ پیش‌بینی‌ كرد كه‌ اسلام‌ با تبلیغ‌ منطقی‌ و پیگیر، از طرف‌ اكثریت‌ قاطع‌ مردم‌ جهان‌ پذیرفته‌ خواهد شد و وحدت‌ ادیان‌ از طریق‌ اسلام‌ پیشرو عملی‌ می‌گردد.2

 

مؤ‌یدات‌

برای‌ اسلام‌ آوردن‌ اهل‌ كتاب‌ و گرایش‌ آن‌ها به‌ امام‌ مهدی (ع) زمینه‌های‌ فراوانی‌ وجود دارد كه‌ با توجه‌ به‌ وجود چنین‌ زمینه‌هایی، گرایش‌ بیش تر اهل‌ كتاب‌ به‌ امام‌ مهدی (ع) فرضی‌ است‌ كاملاً شدنی، بلكه‌ قریب‌ به‌ یقین‌ كه‌ به تعدادی از آن ها اشاره میشود:

1.برخورداری‌ انسان‌ها از فطرت‌های‌ پاک

بر اساس‌ آموزه‌های‌ دین‌ اسلام، انسان‌ها فطرت‌هایی‌ پاک و حق‌جو دارند و گرایش‌ آن‌ها به‌ باطل‌ معمولاً به‌ دلیل‌ اشتباه‌ در شناخت‌ مصادیق‌ حقیقت‌ است. وجود چنین‌ فطرت‌های‌ پاک، زمینهِ‌ بسیار مناسبی‌ است‌ برای‌ گرایش‌ اهل‌ كتاب‌ به‌ امام‌ مهدی(ع) كه‌ دعوت‌ كنندهِ‌ به‌ حق‌ و گسترش‌ دهندهِ‌ آن‌ است.

آدمی‌ همیشه‌ و از گذشته دور تا به‌ امروز در فكر به‌ سامان‌ كردن‌ جوامع‌ بشری‌ بوده‌ و راه‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ پیشنهاد كرده‌ است، ولی‌ تا به‌ امروز آن‌چه‌ نصیب‌ بشر شده، كابوس‌ وحشت‌ناک یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است.

2. طرح‌ مباحث‌ فكری‌

تربیت‌ انسان‌ها و رها ساختن‌ آنان‌ از زندان‌های‌ جهل‌ و عرضه حقایق‌ ناب‌ به‌ روان‌ حق‌جوی‌ آدمیان، از برترین‌ رسالت‌های‌ انبیا و اولیا بوده‌ است:

امام زمان

« هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِین»3  ؛ او كسی‌ است‌ كه‌ در میان‌ جمعیت‌ درس‌ نخوانده‌ رسولی‌ از خودشان‌ برانگیخت‌ كه‌ آیاتش‌ را بر آن‌ها می‌خواند و آن‌ها را تزكیه‌ می‌كند و به‌ آنان‌ كتاب‌ (قرآن) و حكمت‌ می‌آموزد. و مسلماً پیش‌ از آن‌ در گمراهی‌ آشكاری‌ بودند.

امام‌ مهدی‌ نیز بر اساس‌ این‌ رسالت‌ الهی‌ با طرح‌ مباحث‌ فكری‌ و عقیدتی‌ اقدام‌ به‌ اثبات‌ حقانیت‌ دین‌ اسلام‌ و آشكار كردن‌ بطلان‌ دیگر مكاتب‌ و نحله‌ها خواهد نمود و بی‌تردید در سایه تلاش‌های‌ حضرت‌ و یاوران‌ او در این‌ زمینه، بسیاری‌ به‌ حقانیت‌ آیین‌ اسلام‌ یقین‌ پیدا كرده‌ و به‌ آن‌ خواهند گروید. در این‌ باره‌ به‌ چند روایت‌ اشاره‌ می‌كنیم:

امام‌ صادق (ع) فرمود:

لا یأ‌تون‌ علی‌ اهل‌ دین‌ الا دعوهم‌ الی‌ الله‌ و الی‌ الاسلام‌ و الی‌ الاقرار بمحمد (ص).4 ؛ بر پیروان‌ هیچ‌ دینی‌ وارد نمی‌شوند مگر این‌ كه‌ آن‌ها را به‌ خدا، اسلام‌ و اقرار به‌ حضرت‌ محمد (ص) دعوت‌ می‌كنند.

امام‌ كاظم (ع):

اذا خرج‌ بالیهود و النصاری‌ و الصابئین‌ و الزنادقه و اهل‌ الرّده و الكفار فی‌ شرق‌ الارض‌ و غربها فعرض‌ علیهم‌ الاسلام5 ؛ چون‌ بر یهود، نصاری، صابئین، ملحدان، مرتدّان‌ و كفّار شرق‌ و غرب‌ عالم‌ خروج‌ كند، اسلام‌ را بر آن‌ها عرضه‌ می‌كند .

 

دولت‌ نمونه‌

بر اساس‌ روایات‌ اهل‌ بیت (ع) امام  زمان (ع) پس‌ از ظهور در مكه‌ رهسپار كوفه‌ می‌شود و آن‌جا را مركز حكومت‌ خود انتخاب‌ می‌كند:

امام‌ صادق (ع) در این‌ باره‌ می‌فرماید:

دارملكه‌ الكوفه‌ و مجلس‌ حكمه‌ جامعها و بیت‌ ماله‌ و مقسم‌ غنائم‌ المسلمین‌ مسجد السهله .

كوفه‌ دارالحكومهِ‌ او، مسجد جامع‌ آن، محل‌ قضاوت‌ او و مسجد سهله‌ محل‌ بیت‌ المال‌ و تقسیم‌ غنایم‌ است.6 ؛ دولت‌ محدودی‌ كه‌ امام (ع) قبل‌ از فراگیر شدن‌ حركت‌ جهانی‌ خود در این‌ مناطق‌ تشكیل‌ می‌دهد نمونه‌ای‌ از دولت‌ جهانی‌ حضرت‌ خواهد بود كه‌ در آن، انسان‌ها از رشد و معنویت‌ و عدالت‌ و امنیت‌ و برخوردارند. ایجاد چنین‌ دولتی‌ كه‌ آرمان‌های‌ بشریت‌ در آن‌ برآورده‌ می‌شود، چشم‌های‌ دنیا را به‌ سوی‌ خود خیره‌ خواهد كرد و جهانیان‌ را به‌ شدت‌ مشتاق‌ آن‌ خواهد نمود.

ارایه‌ معجزات‌

استفاده‌ از شیوهِ‌ ارایه‌ معجزه‌ یكی‌ از روش‌هایی‌ است‌ كه‌ امام‌ مهدی (ع) با به‌كار بستن‌ آن، حقانیت‌ و امامت‌ خود را اثبات‌ و بستر مناسبی‌ برای‌ گرایش‌ به‌ آیین‌ اسلام‌ فراهم‌ خواهد كرد.

امام‌ صادق (ع) در این‌ باره‌ می‌فرماید:

ما من‌ معجزه من‌ معجزات‌ الانبیاء و الاوصیاء الا یظهر الله‌ تبارک و تعالی‌ مثلها علی‌ ید قائمنا لا تمام‌ الحجه علی‌ الاعداء.7؛ هیچ‌ معجزه‌ای‌ از معجزات‌ انبیا و اوصیا نیست‌ مگر این‌كه‌ به‌ دلیل‌ تمام‌ شدن‌ حجت‌ بر دشمنان، خداوند مانند آن‌ را به‌دست‌ قائم‌ ما (ع) ظاهر خواهد كرد.

بر اساس‌ آموزه‌های‌ دین‌ اسلام، انسان‌ها فطرت‌هایی‌ پاک و حق‌جو دارند و گرایش‌ آن‌ها به‌ باطل‌ معمولاً به‌ دلیل‌ اشتباه‌ در شناخت‌ مصادیق‌ حقیقت‌ است. وجود چنین‌ فطرت‌های‌ پاک، زمینهِ‌ بسیار مناسبی‌ است‌ برای‌ گرایش‌ اهل‌ كتاب‌ به‌ امام‌ مهدی (ع) كه‌ دعوت‌ كنندهِ‌ به‌ حق‌ و گسترش‌ دهندهِ‌ آن‌ است.

بیرون‌ آوردن‌ كتب‌ آسمانی‌

كتب‌ آسمانی‌ در میان‌ پیروان‌ ادیان‌ از جایگاه‌ و منزلت‌ والایی‌ برخوردارند و بی‌گمان‌ تأ‌ثیر درخوری‌ در اعتقادات، اخلاق‌ و رفتار پیروان‌شان‌ دارند. بر اساس‌ روایات، در كتب‌ آسمانی‌ تحریف‌ نشده‌ مژدهِ‌ ظهور امام‌ مهدی (ع) آمده‌ است.

امام زمان (عج)

امام‌ باقر (ع) در تفسیر آیه‌ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ8 فرمود: یجدونه‌ مكتوباً عندهم‌ فی‌ التوراة و الانجیل‌ یعنی‌ النبی (ص) و الوصی‌ والقائم .9

آن‌ را در تورات‌ و انجیل‌ نوشته‌ می‌یابند؛ یعنی‌ پیامبر(ص) و وصی‌ او و قائم‌ را و امام‌ مهدی(ع) با كشف‌ و استخراج‌ كتب‌ اصلی‌ آسمانی‌ از آن‌ها به‌ عنوان‌ اهرم‌ مناسبی‌ برای‌ گسترش‌ آیین‌ اسلام‌ و اثبات‌ حقانیت‌ خود بهره‌برداری‌ می‌كند.

پیامبراكرم(ص) فرمود:

و یجمع‌ عیسی(ع) الكتب‌ من‌ انطاكیه` حتی‌ یحكم‌ بین‌ اهل‌ المشرق‌ و المغرب‌ و یحكم‌ بین‌ اهل‌ التوراه فی‌ توراتهم‌ و اهل‌ الانجیل‌ فی‌ انجیلهم‌ و اهل‌ الزبور فی‌ زبورهم‌ و اهل‌ الفرقان‌ بفرقانهم. 10

و عیسی(ع) كتاب‌ها[ی‌ آسمانی] را از انطاكیه‌ جمع‌آوری‌ می‌كند تا این‌كه‌ میان‌ اهل‌ مشرق‌ و مغرب‌ به‌ وسیله‌ آن‌ها حكم‌ كند و میان‌ اهل‌ تورات‌ به‌ توراتشان‌ و میان‌ اهل‌ انجیل‌ به‌ انجیلشان‌ و میان‌ اهل‌ زبور به‌ زبورشان‌ و میان‌ اهل‌ قرآن‌ به‌ قرآنشان‌ حكم‌ نماید.

 

كشف‌ میراث‌های‌ انبیا

استخراج‌ نشانه‌ها و سمبل‌هایی‌ كه‌ در میان‌ صاحبان‌ ادیان‌ و مذهب‌های‌ گوناگون‌ از تقدس‌ و احترام‌ ویژه‌ای‌ برخوردارند، از دیگر اقدامات‌ امام‌ مهدی(ع) خواهد بود. امام(ع) با نشان‌ دادن‌ این‌ نشانه‌ها و سمبل‌های‌ مقدس‌ دل‌های‌ مردمان‌ را با خود همراه‌ خواهد كرد.

امام‌ صادق(ع) می‌فرماید:

اذا ظهر القائم(ع) ظهر برایه رسول‌ الله(ص) و خاتم‌ سلیمان‌ و حجر موسی و عصاه‌ ثم‌ یأ‌مر فینادی: الا لا یحملنّ رجلٌ منكم‌ طعاماً و لا شراباً و لا علفاً فاوّل‌ منزل‌ ینزله‌ یضرب‌ الحجر فینبع‌ منه‌ طعام‌ و شراب‌ و علف‌ فیأ‌كلون‌ و یشربون‌ و دوابّهم‌. 11 ؛ چون‌ قائم(ع) ظهور كند پرچم‌ رسول‌ خدا(ص) و انگشتر سلیمان‌ و سنگ‌ و عصای‌ موسی همراه‌ وی‌ خواهد بود. آن‌گاه‌ دستور می‌دهد كه‌ ندا دهند: آگاه‌ باشید كسی‌ با خود غذا و آب‌ و علف‌ حمل‌ نكند چون‌ در اوّلین‌ منزل‌ فرود آیند به‌ سنگ‌ ضربه‌ای‌ می‌زنند و از آن‌ غذا و آب‌ و علف‌ می‌جوشد و آن‌ها (یاران‌ حضرت) از آن‌ می‌خورند و می‌نوشند و چارپایانشان‌ نیز از آن‌ می‌خورند.

 

ناتوانی‌ مدعیان‌ اصلاح‌

آدمی‌ همیشه‌ و از گذشته دور تا به‌ امروز در فكر به‌ سامان‌ كردن‌ جوامع‌ بشری‌ بوده‌ و راه‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ پیشنهاد كرده‌ است، ولی‌ تا به‌ امروز آن‌چه‌ نصیب‌ بشر شده، كابوس‌ وحشت‌ناک یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است.

و این‌ حقیقتی‌ است‌ كه‌ در روایات‌ نیز به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است:

الف) امام‌ باقر(ص):

ان‌ دولتنا اخر الدول‌ و لم‌ یبق‌ اهل‌ بیت‌ لهم‌ دوله الاملكوا قبلها لئلا یقولوا اذا را‌وا سیرتنا اذا ملكنا سرنا بمثل‌ هولاء و هو قول‌ الله‌ تعالی‌ و العاقبه` للمتقین.12 ؛ دولت‌ ما آخرین‌ دولت‌هاست‌ و هیچ‌ خاندانی‌  كه‌ صاحب‌ دولتند - نمی‌ماند؛ مگر این‌كه‌ پیش‌ از حكومت‌ ما به‌ قدرت‌ می‌رسند تا وقتی‌ شیوه  ما را دیدند نگویند ما نیز اگر به‌ قدرت‌ می‌رسیدیم‌ مانند اینان‌ رفتار می‌كردیم‌ و این‌ همان‌ سخن‌ خدای‌ تعالی‌ است‌ كه‌ می‌فرماید: و عاقبت‌ برای‌ پرهیزگاران‌ است

 

                                                                                                                             برگرفته از مقاله دین‌ در عصر ظهور

مهدویت در آیینه قرآن

مهدويت از جمله اصول مسلم مذهب شيعه مي¬باشد. مهدويت يعني اعتقاد به تولد، غيبت، و ظهور دوازدهمين امام معصوم، از سلالۀ پاك پيامبر، و اولاد علي و فاطمه (سلام الله عليهما) كه پس از شهادت امام حسن عسگري (عليه سلام) در سن پنج سالگي، امامت اختصاص به وي مي¬يابد و چون نام مباركش مهدي است، لذا آئين معتقدات به غيبت و ظهورش همانا مهدويت است. سنت پنهان زيستي كه از زمان ائمه سامرا شروع شده بود، در قالب غيبت صغري به سال 260 هجري قمري براي حضرتش آغاز شده و تا سال 329 هجري قمري كه آغاز غيبت كبري است ادامه مي¬يابد. در غيبت صغري امام مهدي عليه السلام، توسط نواب اربعه كه پاكاني بي¬نظير بودند، با مردم در ارتباط بودند و به مسائل ايشان پاسخ مي¬گفته¬اند. و در غيبت كبري كه زمان پنهان زيستي طولاني حضرت حجت است و تاكنون بيش از هزار و چندي سال به درازا كشيده بسيار كسان به خدمت حضرت رسيده و مشرف به ملاقات وي شده¬اند.

ريشه¬هاي قرآني مهدويت

قرآن كتاب پرشكوه خداوند است. كتابي است كه نه كتابهاي آسماني پيشين آن را خدشه¬دار و باطل مي-سازد و نه واقعيتهاي آينده [1]، بيانگر هر چيزي است [2] و هيچ¬ تر و خشكي نيست، مگر اين كه در (اين) كتاب روشن و روشنگر آمده [3] است. در اين كتاب از هيچ چيز فروگذار نشده [4]. آخرين پيام آسمان به زمين و زمان است، همان گونه كه اسلام، آخرين دين آسماني و آخرين برنامۀ زندگي است. اين همان قرآني است كه از چيرگي «روم» بر «ايران» و از برپايي دولت غاصب و پوشالي يهود بر اساس سازش با قدرتهاي مسلط روزگار خبر ميدهد [5]. آيا فكر مي¬كنيد چنين كتابي از ظهور اصلاح¬گر بزرگ تاريخ انسانيت و بنياد حكومت جهان¬گستر و عادلانۀ او خبر نمي¬دهد و در مورد آن ساكت است؟ هرگز چنين نيست ... قرآن از امام مهدي عليه السلام و برپايي حكومت مهر و عدل او، در موارد متعدد و آيات بسياري سخن گفته است و از اين حقيقت بزرگ خبر داده است. و اين آيات بر شخصيت گرانمايۀ آن حضرت و ظهور او تاويل گرديده است. همان گونه كه امامان نور- عليه السلام- كه قرآن در خانۀ آنان فرود آمده است، بدين واقعيت تصريح كرده¬اند و مي¬دانيم كه صاحبان معصوم و مطهرراستگوي خانه، يعني اهل بيت پيامبر، به آنچه در خانه است، داناتر و آگاه¬ترند.
انسان طبعاً موجودي است جامعه¬گرا، عدالت جو، و قانون طلب، با چنين ويژگي¬هاي فطري، هيچ فردي از روزي كه شناساي خود گشته، نتوانسته آزردگي خود را از عدم اجراي مساوات و نقصان عدالت اجتماعي كه زاييده حكومت¬هاي مستبدانه هر زمان است در خود پنهان داشته و به نحوي از انحاء آن را ابراز نكرده باشد. ابراز اين آزردگي¬ها از ديرباز موجب جنگ¬هاي خون¬ريز و دهشتناك ميان مردم و حكومت¬هاي گوناگون گرديده است. چنين جنگ¬هاي نابرابر كه غالباً نيز با شكست و سركوب مردم همراه بوده در كشاكش خود، طبع تكامل¬جوي انسان را به سوي آرزوي ايجاد يكحكومت الهي سوق داده است كه در راستاي آن حكومت، از بي¬عدالتي و حق كشي خبري نباشد و مسندنشين آن حكومت فرد مستبدي نباشد كه براي استقرار حكومتش، از جان و مال مردم پله و پل فراهم آورد. پيروان اديان الهي و مذاهب آسماني در هر دوره و زماني با تكيه بر مژدۀ كتب مقدس و اخبار پيشوايان دين خود، منتظر طليعۀ اين افق نوراني و بامداد روحاني بوده-اند. و در اين ميان اعتقاد مسلمانان به مسألۀ غيبت و ظهور موعود بنابر اصل استوار بيان معصومين اين مذهب، كه مطابق آن شكل جزئيات مساله موعود نيز روشن مي¬شود درخشش و وضوحي ديگر دارد، آن گونه كه حتي به وقايع هنگام ظهور، بعد از ظهور و مشخصات ياران و اصحابي كه موعود را در اين امر الهي ياري مي¬دهند اشارات آشكار و بي¬شمار شده است، آن گونه كه با تكيه بر اين راستا مي¬توان به سهولت گفت مساله مهدويت از بدو تاريخ اسلام، حضورش، حضوري سيال و قدرتمند و در ذهن و قلب مسلمين بوده و مي¬باشد و اين موضوع را بي هيچ ابهام، عنصري محوري و امري جوهري، در اعتقادات مسلمانان از ابتدا تا اينك بايد دانست.
اكنون به چند نمونه از نويدها و بشارتهاي كتاب خداوند دربارۀ منجي عالم بشريت اشاره مي¬شود.
قرآن در نويدي مي¬فرمايد:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين». يعني: و ما اراده كرديم به كساني كه در روي زمين تضعيف شده¬اند نعمتي گران ارزاني داريم و آنان را پيشوايان (راستين) و وارثان گردانيم. اميرمؤمنان عليه السلام در تاويل اين آيه شريفه مي¬فرمايد: «دنيا پس از چموشي و سركشي، بسان شتري كه از دادن شير به دوشنده¬اش خود داري مي¬كند و آن را براي بچه¬اش نگه داري مي¬كند، به ما روي خواهد آورد.» [6]
سپس به تلاوت اين آيه شريفه پرداخت كه:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ...».
«ابن ابي الحديد» در اين مورد مي¬نويسد: بزرگان ديني و همفكران ما بر اين واقعيت تصريح مي¬كنند كه اين بيان اميرمؤمنان عليه السلام، نويد از آمدن امام و پيشواي بزرگي است كه فرمانرواي زمين و زمان مي¬گردد و همه كشورها در قلمرو قدرت او قرار مي¬گيرند ... . [7]
آري سخن اميرمؤمنان عليه السلام بيانگر آن است كه دنيا، پس از سختي و بيداد بسيار نسبت به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله، سرانجام به سوي آنان روي خواهد آورد. آنان بر كران تا كران گيتي حاكم و بر دشمنان كينه¬توز خويش پيروز مي¬گردند. انبوه مشكلاتي كه بسان سنگ¬ها و صخره¬ها سر راه نهضت آسماني عدالت خواهانه و مقدس آنان قرار دارد همگي رام و كنار مي¬روند و دنيا پس از سختي و بدرفتاري با آنان، برايشان آسان و پس از تلخي و مرارتش شيرين و پس از سركشي¬اش خاضع و پس از گردن فرازيش مطيع آنان مي¬گردد، و نيز از اميرمؤمنان عليه اسلام آورده¬اند كه فرمود:«مستضعفان ياد شده در قرآن كريم كه خداوند اراده فرموده است آنان را پيشواي مردم روي زمين قرار دهد، ما خاندان پيامبريم. خداوند سرانجام «مهدي»‌اين خانواده را برمي¬انگيزد و به وسيلۀ او، آنان را به اوج شكوه و عزت و اقتدار مي¬رساند و دشمنانشان را به سختي به ذلت مي¬كشد.» [8]
اما معناي نهان اين آيۀ شريفه غير از معناي ظاهري و روشن آن است. آن معنا اين است كه: مقصود از تضعيف شدگان در آيۀ شريفه، خاندان پيامبرند. مردم آنان را تضعيف نموده و بر آنان ستم كرده و آنان را به قتل رسانده و سخت¬ترين بيدادگري را در مورد آنان روا داشته¬اند.
پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله در تبيين اين مطلب فرموده¬اند:
«انتم المستضعفون بعدي» [9]. يعني: شما تضعيف¬شدگان پس از من هستيد.
و اين واقعيت تاريخي كه پيامبر از آن خبر داد، هيچ نيازي به اثبات ندارد. تاريخ اسلامي و روند آن به صراحت و با رساترين صداي خويش گواهي مي¬كند كه عده¬اي از همان روز رحلت پيامبر، خاندان مطهر او را با كمال تاسف مورد هجوم قرار دادند و آنان را به سختي تضعيف كردند.
در جاي ديگر خداوند در قرآن كريم اين گونه از آن حضرت نويد مي¬دهد:
«وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبد و نفي لايشركون بي شيئاً و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون» [10].
يعني: خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده¬اند وعده داده است كه آنان را در روي زمين جانشين ديگران سازد، همان گونه كه مردمي را كه پيش از آنان بودند جانشين ديگران كرد و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد و وحشتشان را به امنيت تبديل كند، تا تنها مرا بپرستند و چيزي را با من شريك نگيرند. و آنان كه از آن پس، راه كفر و ناسپاسي در پيش گيرند، نافرمانند.
اين آيه شريفه نيز از جمله آياتي است كه بر حضرت مهدي (عج) اشاره دارد.
معناي آشكار و ظاهر آيه اين است كه: خداوند و آفريدگار تواناي هستي به مؤمنان و شايسته كرداران اين امت وعده داده است كه آنان را جانشين ديگران سازد. و نيز به آنان وعده داده است كه قدرت و نيرو و امكاناتي به آنان ارزاني دارد كه دين مورد پسند او را در همۀ عرصه¬هاي زندگي پياده كنند و شرايط وحشت-بار و هراس¬انگيز اجتماعي و رواني خويش را به امنيت و آرامش تبديل سازند و خداوند را بدون ترس و هراس و به صورت آشكار بپرستند و نداي حق و عدالت را به روشني و با صداي رسا طنين افكن سازند.
اين وعدۀ شكوهمند خدا سه¬بار با لام قسم و سه¬بار با نون تاكيد مورد تاكيد قرار گرفته است.
امامان معصوم و آموزگاران راستين قرآن نيز در تاويل اين آيه معتقدند كه وعدۀ پرشكوه خدا تاكنون تحقق نيافته و به هنگامه ظهور حضرت مهدي تحقق خواهد يافت.
امام سجاد(ع) در اين باره فرمود: «بخدا سوگند كه اين مؤمنان شايسته كردار شيعيان ما اهل بيت هستند و خداوند اين نويد و وعدۀ شكوهبار را بدست بزرگ مردي از ما تحقق خواهد بخشيد. او مهدي اين امت است و كسي است كه پيامبر در مورد او فرموده است: اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد ساخت تا مردي از عترت من كه نامش، نام من است بر جهان حكومت كند و زمين را همان گونه كه به هنگامۀ ظهور او از لبريز از ظلم و جور است مالامال از عدل و داد سازد [11].
قرآن در آيه ديگري مي¬فرمايد:
«ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون» [12]
يعني: ما در زبور و كتاب¬هاي آسماني پيشين پس از نوشتن در لوح محفوظ، نوشتيم كه زمين را بندگان شايستۀ ما به ارث مي¬برند.
طبرسي در تفسير آيه از امام باقر(ع) آورده است كه ايشان فرموده¬اند:
«هم اصحاب المهدي في آخر الزمان» [13]
يعني: اينان ياران حضرت مهدي در آخرالزمان هستند.
مرحوم شيخ طوسي نيز در تفسير اين آيه شريفه از امام باقر(ع) روايت كرده است كه:
«ان ذلك وعد الله للمؤمنين بانهم يرثون جميع الارض» [14]
يعني اين وعده قطعي خدا بر مؤمنان است كه انان تمامي زمين و زمان را به ارث خواهند برد.
اين آيه مباركه از نظر معنا به آيه پيش شباهت دارد كه مي¬فرمايد: ليستخلفنهم في الارض.
در اين دو آيه چه تعبير زيبايي به كار رفته است. تعبير به ارث و استخلاف كه ارث انتقال ثروت از مرده به زنده و استخلاف نيز قرار دادن يكي بجاي ديگري را گويند. تا همين حد به آياتي كه پيرامون وجود گرانمايۀ حضرت مهدي(عج) تاويل شده است بسنده مي¬شود، اما يادآوري مي¬گردد كه در اينجا تنها شمار اندكي از آيات را ترسيم نموديم و آيات شريفۀ قرآن در اين مورد بگونه¬اي كه در روايات آمده بسيار است و دانشمند معاصر آقاي سيد صادق شيرازي در كتاب «المهدي في القرآن» حدود 106 آيه فقط از مصادر و منابع اهل سنت در مورد امام زمان (عج) گردآوري كرده است.

آیة الله بهجت و امام زمان (عج)

امام زمان

سخنانی از آیة الله بهجت(ره) در باب فرج امام

به مناسبت فرا رسیدن روز ولادت سرور عالمیان، حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنا فداه، قطره‌ای از دریای معرفت ناب بزرگمرد تاریخ تشیع، حضرت آیةالله العظمی بهجت را نسبت به ایشان، از باب تبرک و به امید آنکه چراغ راه و مایه عمل ما باشد، به حضورتان تقدیم می کنیم:

 

ـــ بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان (عج) است؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی‌هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جمله شرایط دعا است.

 

ـــ ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاری که بر سر اسلام و مسلمانان به خصوص اهل ایمان می‌آید، کارد به استخوان رسیده است. بیماری‌های مختلف و حوادث زیاد شده است. باید در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. ما باید از همه بخواهیم که متوسل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود. دعای فرج اگر موجب فرج عمومی نشود برای دعا کننده موجب فرج خواهد بود. إن‌شاءالله چنانچه در بعضی از روایات آمده: «دعا کنید که در آن فرج شماست». برخی از مردم به مرحوم آقای شیخ حسنعلی تهرانی متوسل می‌شدند و نتیجه می‌گرفتند ولی متوجّه امام عصر(عج) نیستند. ما باید به بیش از اینها به امام عصر(عج)متوسل باشیم تا نتیجه بگیریم. اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود حضرت صاحب(عج) را بشناسد و به آن پناه برند امکان ندارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند.

 

ـــ از مهم‌ترین دعاها، دعای فرج امام زمان(عج) است. همه مشکلات مردم و حکومت‌ها از غیبت آن حضرت است. برای رفع مشکلات اجتماعی و حوائج مردم باید همان‌طوری دعا کرد که انسان برای رفع مشکل خودش دعا می‌کند. دعا اگر دعا باشد تأثیر خواهد کرد».

 

ـــ خدا چه صبری داده به حضرت غایب(عج) که هزار سال می‌بیند بر سر مسلمان‌ها چه بلاهایی می‌آید و خود آنها چه بلاهایی بر سر هم می‌آورند و همه را تحمّل می‌کند. امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کى! در تمام امّت‌های گذشته مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقتِ نامعلوم و غیر مقدّر اتفاق نیفتاده است.

 

ـــ اگر بدانیم دعای ما اثر دارد و باز دعا نکنیم، مقصرّیم. حضرت غایب(عج) عجب صبری دارند! با اینکه از تمام آنچه که ما می‌دانیم یا نمی‌دانیم اطّلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاری‌های ما باخبر است.

لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیّ‌عصر (عج) تشرّف حاصل کند. بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمه (ع) بهتر از تشرّف باشد، زیرا هرجا که باشیم آن حضرت می‌بیند و می‌شنوند. ضمناً عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هر کدام از ائمه اطهار (ع) مانند زیارت خود حضرت حجّت (عج) است

ـــ خود حضرت مهدی(عج) هم منتظر روز موعود است و خودش می‌داند که چه وقت ظهور می‌کند. اینکه گفته می‌شود آن حضرت وقت ظهورش را نمی‌داند، درست نیست. دعای تعجیل فرج دوای همه دردهای ماست. می‌پرسند: «چرا این همه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود؟» [پاسخ این است:] شرط استجابت دعا، توبه است. لذا ملائکه می‌گویند: چرا دعا را با شرطش که توبه باشد به جا نمی‌آورید تا مستجاب شود؟ ما باید امام زمان(عج) را حاضر فرض کنیم. هرجا می‌رود، برویم و می‌توانیم! ولی گویا نمی‌خواهیم در راه رضای آن حضرت باشیم، نه اینکه رضای آن حضرت را نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم تحصیل کنیم. مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج، دعا برای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد. اگر ظهور آن حضرت نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیّا سازد از جمله آنکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث می‌شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده، از سر شیعه رفع و دفع گردد.

 

ـــ آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: «امام زمان(عج) را در مسجد جمکران دیدم به من فرمود: «به

یا مهدی امام زمان فرج دوازدهم المهدی ظهور

دل‌سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند». او هزار سال است که زندانی است. لذا هر کسی که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می‌رود باید که اعظم حاجت (بزرگ‌ترین خواسته) نزد آن «واسطة فیض» یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. حضرت غایب(عج) دارای بالاترین علوم است و «اسم اعظم» پیش از همه در نزد خود آن حضرت است، با این‌همه به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: «برای من دعا کنید». در حالی که [امام زمان(عج)] مُرده را زنده می‌کند، خود در زندان وسیع [دنیا] به سر می‌بَرد. امّا در مورد خود حق ندارد، هرچند برای دیگران مخصوصاً در امور فردی عنایت خاصّی دارد امّا در امور اجتماعی که مربوط به خود آن حضرت است، خیر! خدا کند ارتباط شیعه و اهل ایمان، با امام زمان(عج) قوّت بگیرد تا در مقام صبر، صبر و تحمّل کنند. [یقیناً] دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت مؤثر است، امّا نه لقلقه زبان و «عجّل فرجه» خشک و خالى. دعای فرج مثل نماز نافله، عمل مستحبّی است. یعنی راستی وجدّی از غیبت امام متأثر باشیم و از خدا بخواهیم که فاصله هزار و چندصد ساله را که میان مردم و «واسطة فیض» افتاده است، برطرف شود و به پایان برسد. دعای باحالِ حُزن و اندوه و با تأثر قلبی از مردم واقع نمی‌شود. اگر می‌شد، قطعاً وضع این‌طور نبود. راه خلاص از گرفتاری‌ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ‌عصر(عج) آن هم با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه تا رابطه ما با ولیّ‌امر و امام زمان(عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطة ما با ولیّ‌امر(عج) هم در اصلاح نفس است.

 

راه‌های ارتباط با امام عصر (عج)

ـــ راه ایجاد و ارتباط با اهل بیت(ع) و مخصوصاً حضرت ولیّ‌عصر(عج) عبارت است از «معرفت خداوند متعال» و بعد «اطاعت محض از پروردگار». این دو، موجب حبّ به خداوند و محبّت نسبت به همه کسانی که خداوند آنها را دوست می‌دارد؛ مثل انبیا و اوصیا مخصوصاً علاقه و ارتباط با محمّد و آل محمّد(ع) می‌شود که نزدیک‌ترین آنها به ما حضرت صاحب‌الامر(عج) است.

 

ـــ لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیّ‌عصر (عج) تشرّف حاصل کند. بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمه (ع) بهتر از تشرّف باشد، زیرا هرجا که باشیم آن حضرت می‌بیند و می‌شنوند. ضمناً عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هر کدام از ائمه اطهار(ع) مانند زیارت خود حضرت حجّت(عج) است.

 

ـــ در زمان غیبت عنایات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده. باب بقا و حضور کلّاً مسدود نیست، بلکه اصل «رؤیت جسمانی» را هم نمی‌شود انکار کرد. ما در دریای زندگی در حال غرق شدن هستیم. دستگیری «ولیّ خدا» لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ‌عصر(عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.

از مهم‌ترین دعاها، دعای فرج امام زمان(عج) است. همه مشکلات مردم و حکومت ‌ها از غیبت آن حضرت است. برای رفع مشکلات اجتماعی و حوائج مردم باید همان ‌طوری دعا کرد که انسان برای رفع مشکل خودش دعا می‌کند. دعا اگر دعا باشد تأثیر خواهد کرد

ـــ کجا رفتند کسانی که با صاحب‌الزّمان (عج) ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده‌ایم که قطع ارتباط نموده‌ایم و گویا هیچ چیز نداریم. اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ارتکاب محرّمات ملتزم نیستید. او به همین امر از ما راضی است. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.

 

ـــ تنها پیدا کردن و دیدن آن حضرت(عج) مهم نیست. زیرا دیدن آن حضرت در عرفات یا در جای دیگر که همیشه میسور

امام زمان(عج)

نمی‌شود و ممکن نیست. [امّا] اگر مشرّف شدید به آن حضرت نگویید که از خدا برای من زن، خانه، دفع فلان بیماری یا امراض به‌خصوص و... بخواه. زیرا اینها چندان اهمیت ندارد. همچنین آقای دیگری گفت: در اعتکاف مسجد کوفه آن حضرت را در خواب دیدم که به من فرمود: اینهایی که به اینجا آمدند از مؤمنین خوب هستند ولی هر کس حاجتی دارد و برای برآورده شدن حاجت خود آمده است مانند خانه، فرزند. و هیچ‌کدام برای من نیامده‌اند. مطلب همین‌طور است. هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت نیستیم.

ـــ هر کسی باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجّت(عج) و فرج شخصی خویش پیدا کند؛ خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک. عده‌ای بوده‌اند که گویا حضرت غایب در پیش آنها حاضر و ناظر بوده است. آن حضرت آن‌قدر به ما نزدیک و از حال ما باخبر است امّا ما از او غافل و بی‌خبریم و می‌پنداریم که دوریم! حیف که ما قدردانِ نعمتِ ولایت نیستیم.

 

ـــ حاج محمّدعلی فشندی (ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب(عج) عرض می‌کند: مردم دعای توسل می‌خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می‌خواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت می‌فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند! کسانی که منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. آرى! تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می‌دهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب نمی‌دهد با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّان عالم رسیدگی می‌کند؟!

ـــ آن حضرت از چشم ظالمان محجوب (پنهان) است. «المحجوب عن اعین الظالمین» امّا کسانی که نه ظالمند و نه رفیق ظالمند و نه با ظالمان معاشرند و نه در خانه و محلّه ظالمان هستند، آن حضرت از دیده آنها محجوب نیستند. ثانیاً دیدن با چشم موضوعیت ندارد بلکه طریق و وسیله‌ای است برای حصول یقین. اگر آدم از پشت پرده، صدایی را شنید و بودن گوینده‌ای را یقین کرد و او برای ما خبرهایی داد که مطابق با واقع شد، [ما] به وجود گوینده، یقین پیدا می‌کنیم هرچند چشمانمان او را نبیند. ثالثاً همین دیدن را خیلی از بزرگان علمای ما هم ادّعا کرده‌اند، که اگر بگوییم آنها دروغگو بوده‌اند، دیگر معلوم است که ما در چه حالی هستیم.

 

دلسوختگان برای فرج ما دعا کنند

 

گفتارهایی از آیةالله العظمی بهجت

ماجراي تولد حضرت مهدي (عج)

شرايط زمان تولد امام زمان (عج) شرايط عادي نبود، زيرا طبق روايات منقول از پيامبر اسلام (ص) مهدي آل محمد (ع)ـ آن كه ستمگران را نابود و زمين را پر از عدل و داد مي كند ـ فرزند امام حسن عسكري (ع) است. از اين رو دستگاه خلافت عباسي امام حسن عسكري (ع) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندي از ايشان به دنيا آيد، او را بكشد،از اين روجاسوسان و مراقباني گماشتند حتي قابله هايي را نيز مامور کردند تا خانه امام حسن العسگري را زير نظر بگيرند لاکن خداوند در حر حال نور هدايت خود را پايدار خواهند داشت اين بود که خداوند به اراده خويش دوران بارداري مادر او را پنهان ساخت... همان گونه كه فرعون، در كمين بود تا اگر حضرت موسي (ع) به دنيا آيد، او را به قتل برساند. در اين شرايط خفقان و غير عادي، حضرت مهدي (عج) مخفيانه به دنيا آمدند.
جريان تولد حضرت را حكيمه خاتون، دختر امام جواد ( ع ) و عمه امام حسن عسكري( ع ) اين گونه بازگو كرده است: 

«گفتم : تو بانوي من و خانواده ام هستي . او از سخن من تعجب كرد و ناراحت شد و فرمود : اين چه سخني است؟ گفتم : خداوند در اين شب به تو فرزندي عطا مي كندكه سرور و آقاي دنيا وآخرت خواهد شد . نرجس خاتون از اين سخن من خجالت كشيد .

ابو محمد امام حسن عسكري ( ع) شخصي را دنبال من فرستاد كه امشب ـ شب نيمه ي شعبان ـ براي افطار نزد ما بيا، زيرا خداوند امشب حجتش را آشكار مى كند . پرسيدم اين مولود از چه كسى است؟ حضرت فرمود : از نرجس خاتون . عرض كردم : من در نرجس خاتون آثار باردارى نمى بينم حضرت فرمود : موضوع همين است كه گفتم . من در حالي كه نشسته بودم، نرجس آمد و كفش مرا از پايم بيرون آورد و فرمود : بانوي من حالتان چطور است؟ بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم . چون پاسي از نيمه ي شب گذشت، برخاستم و نمازشب را به جا آوردم، بعداز تعقيب نماز به خواب رفتم و دوباره بيدار شدم . در اين هنگام، نرجس نيز بيدار شد و نماز شب را به جا آورد . سپس از اتاق بيرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم ; ديدم فجر اول طلوع كرده و نرجس در خواب است . در اين حال، به ذهنم خطور كرد كه چرا حجت خدا آشكار نشد؟ ! نزديك بود شكي در دلم ايجاد شود كه ناگهان حضرت امام حسن عسكري ( ع ) از اتاق مجاور صدا زدند : اي عمه ! شتاب مكن كه موعود نزديك است . من مشغول خواندن سوره « الم سجده » و « يس » شدم . در اين هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتي از خواب بيدار شد . من او را به سينه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاري كردم 

امام حسن عسكرى ( ع ) فرمود : سوره ي قدر را برايش بخوان . آن سوره را خواندم و از نرجس پرسيدم : حالت چطور است؟ گفت : آنچه مولايت فرموده بود ظاهر شد . من دوباره سوره ي قدر را خواندم . كودك نيز در شكم مادر، همراه من سوره ي قدر را خواند كه من ترسيدم . در اين هنگام پرده ي نوري ميان من و او كشيده شد، ناگاه متوجه شدم كودك ولادت يافته است. چون جامه را از روى نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذكر خدا بود . هنگامى كه او را برگرفتم، ديدم پاك و پاكيزه است .چون حضرت متولد شد، نوري از او ساطع گرديد كه به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفيد را ديدم كه از آسمان به زير مى آمدند و بال هاي خود را بر سر و روي و بدن آن حضرت مي ماليدند و پروازميكردند در اين موقع حضرت امام حسن عسكري ( ع ) صدا زدند : عمه ! فرزندم را نزد من بياور . وقتي نوزاد را نزد حضرت بردم، وي را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم كودك دست كشيد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود : فرزندم ! سخن بگو ! پس آن طفل گفت : « اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله »پس ازآن به امامت اميرالمؤمنين و ساير امامان معصوم ( ع ) شهادت داد و چون به نام خود رسيد فرمود :
:!: « اللهم انجزلي وعديو اتمم لي امري و ثبت و طأتي واملاء الارض بي عدلا و قسطاً» :!: 
« پروردگارا ! وعده ي مرا قطعي گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمين را به وسيله ي من از عدل و داد پر كن»

روش‌های تربیتی امام زمان (عج)

امام زمان(ع)

روش‌هایی‌ كه‌ امام‌ مهدی(ع) برای‌ تربیت‌ مردم‌ به‌ كار می‌برند تأ‌ثیر به‌سزایی‌ در طهارت‌ فكری‌ و اخلاقی‌ مردم‌ داشته‌ و زمینه‌ را برای‌ گرایش‌ آن‌ها به‌ حقیقت‌ فراهم‌ می‌كند.در این‌ جا به‌ كوتاهی‌ شیو ه‌های‌ تربیتی‌ حضرت‌ را بررسی‌ می‌كنیم. البته‌ منظور ما از شیوه‌های‌ تربیتی، تربیت‌ به‌ معنای‌ عام‌ آن‌ نیست، بلكه‌ شیوه‌هایی‌ است‌ كه‌ حضرت‌ برای‌ تربیت‌ خاص‌یعنی‌ ایجاد زمینه مناسب‌ برای‌ گرایش‌ به‌ اسلام‌ اعمال‌ می‌كنند.

پیش‌ از عصر ظهور عوامل‌ فراوانی‌ باعث‌ گرایش‌ یا تداوم‌ اعتقاد مردم‌ به‌ مكاتب‌ باطل‌ و ادیان‌ منسوخ‌ می‌شوند از جمله:

الف) تربیت‌ نادرستی‌ كه‌ از سوی‌ دولت‌ها و یا اشخاص‌ در مدارس‌ و آموزشگاه‌ها و وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ به‌ كار می‌رود و بر اساس‌ آن‌ حقانیت‌ یک دین‌ و یا یک مكتب‌ فكری‌ باطل‌ به‌ وسیله روش‌های‌ تربیتی‌ به‌ دانش‌آموزان‌ تلقین‌ می‌شود.

ب) موانع‌ آشكار و پنهانی‌ كه‌ از سوی‌ حكومت‌ها برای‌ جلوگیری‌ از آشنایی‌ مردم‌ با تعالیم‌ نجات‌ بخش‌ و انسان‌ ساز اسلام‌ ایجاد می‌شود.

پ‌) فشارهایی‌ كه‌ از سوی‌ دولت‌ها، مجموعه‌ها و افراد منحرف‌ برای‌ گسترش‌ فرهنگ‌های‌ نادرست‌ و نیز رفتارهای‌ متناسب‌ با آن‌ اعمال‌ می‌شود.1

این‌ها و عواملی‌ از این‌ دست‌ زمینه مساعدی‌ برای‌ گرایش‌ و یا تداوم‌ اعتقاد به‌ ادیان‌ منسوخ‌ و مكاتب‌ باطل‌ را ایجاد می‌كنند.

یكی‌ از شیوه‌های‌ تربیتی‌ حضرت‌ از میان‌ بردن‌ زمینه‌های‌ تربیت‌ انحرافی‌مذکور  است.

در سایه‌ این‌ اقدامات‌ و تلاش‌هایی‌ كه‌ حضرت‌ و یاران‌ خاصش‌ برای‌ تربیت‌ جامعه جهانی‌ به‌كار خواهند بست، جامعه جهانی‌ از نظر اخلاقی‌ و عقلانی‌ رشد چشمگیری‌ خواهد یافت‌ و این‌ رشد و ترقی‌ اخلاقی‌ و عقلانی‌ تأ‌ثیر به‌سزایی‌ در گرایش‌ مردم‌ دنیا به‌ دین‌ اسلام‌ و پیوستن‌ به‌ امام‌ مهدی(ع) و فرمانبرداری‌ از او خواهد داشت.

با بررسی‌ روایاتی‌ كه‌ ترسیم‌ كننده چهره‌ جهان‌ در عصر ظهور هستند، به‌ شواهد و قراین‌ فراوانی‌ برای‌ این‌ رشد و ترقّی‌ دست‌ می‌یابیم، به‌ عنوان‌ نمونه‌ برخی‌ از آن ها را ذكر می‌كنیم:

 

از میان‌ رفتن‌ ستم،  ‌با ایجاد ترس‌ و وحشت‌ و اعمال‌ زور و تهدید نخواهد بود؛ چرا كه‌ عدالت‌ برآمده‌ از اجبار و زور سطحی‌ و ناپایدار خواهد بود. عدالتی‌ كه‌ در عصر ظهور به‌ وجود خواهد آمد، عدالت‌ ریشه‌ای‌ و ماندنی‌ خواهد بود و یكی‌ از مهم‌ترین‌ راه‌های‌ گسترش‌ عدالت‌ و ماندگاری‌ آن‌ ایجاد زمینه‌های‌ فكری‌ و عقلانی‌ آن‌ است.

روایات در باب رشد اخلاقی:

الف) امام‌ علی(ع):

امام زمان(عج)

ولو قد قام‌ قائمنا لا نزلت‌ السماء قطرها و لا خرجت‌ الارض‌ نباتها و لذهبت‌ الشحناء من‌ قلوب‌ العباد.2؛  چون‌ قائم‌ ما قیام‌ كند، آسمان‌ بارانش‌ را فرو ریزد و زمین‌ گیاهانش‌ را برویاند و كینه‌ها از دل‌های‌ بندگان‌ برود.

ب) امام‌ صادق(ع):

و یؤ‌لف‌ الله‌ بین‌ قلوب‌ مختلفه و لا یعصون‌ الله‌ عزوجل‌ فی‌ ارضه.3

و خداوند میان‌ قلب‌های‌ پراكنده‌ الفت‌ برقرار می‌كند و آن‌ها خدای‌ عزوجل‌ را در زمین‌ معصیت‌ نمی‌كنند.

این‌ها شواهدی‌ بر رشد اخلاقی‌ جامعه‌ بودند و با تأ‌مل‌ در آن‌ها می‌بینیم‌ كه‌ این‌ رشد اخلاقی‌ برای‌ گروه‌ یا دسته معینی‌ آورده‌ نشده‌ است؛ به‌ تعبیر دیگر از نظر موضوع، عام‌ و یا مطلق‌اند. بنابراین، از آن‌ها می‌توان‌ عمومیت‌ رشد اخلاقی‌ را استفاده‌ نمود.

روایات در باب رشد عقلانی: 

الف) امام‌ باقر(ع):

اذا قام‌ قائمنا وضع‌ یده‌ علی‌ روِ‌س‌ العباد فجمع‌ بها عقولهم‌ و كملت‌ به‌ احلامهم.4 ؛  چون‌ قائم‌ ما قیام‌ كند، دستش‌ را بر سر بندگان‌ گذارد و عقول‌شان‌ را متمركز سازد و عقل‌هاشان‌ كامل‌ شود.

روشن‌ است‌ كه‌ واژه‌ العباد در این‌ روایت‌ عام‌ است‌ و (ال) آن‌ ظهور در استغراق‌ دارد و شامل‌ همه بندگان‌ می‌شود. بنابراین، تربیت‌ امام‌ و رشد و ترقّی‌ حاصل‌ از آن‌ تمام‌ بشریت‌ عصر ظهور را در بر می‌گیرد.

ب) امام‌ باقر(ع):

و تؤ‌تون‌ الحكمه فی‌ زمانه ؛ در زمان‌ مهدی‌ به‌ شما حكمت‌ بیاموزند. 5

پ) تمامی‌ روایاتی‌ كه‌ بر رفع‌ ظلم‌ و جور در زمان‌ ظهور دلالت‌ دارند، نیز می‌توانند شاهد خوبی‌ برای‌ رشد عقلانی‌ بشریت‌ باشند. بی‌تردید از میان‌ رفتن‌ ستم، آن‌ هم‌ در همه‌ جای‌ دنیا و نه‌ بخشی‌ از آن‌ ‌چنان‌چه‌ مدلول‌ روایات‌ است‌  ‌با ایجاد ترس‌ و وحشت‌ و اعمال‌ زور و تهدید نخواهد بود؛ چرا كه‌ عدالت‌ برآمده‌ از اجبار و زور سطحی‌ و ناپایدار خواهد بود. حال‌ آن‌كه‌ عدالتی‌ كه‌ در عصر ظهور به‌ وجود خواهد آمد، عدالت‌ ریشه‌ای‌ و ماندنی‌ خواهد بود و مسلماً یكی‌ از مهم‌ترین‌ راه‌های‌ گسترش‌ عدالت‌ و ماندگاری‌ آن‌ ایجاد زمینه‌های‌ فكری‌ و عقلانی‌ آن‌ است.

شعر انتظار یا آن چه در مورد امام مهدی(ع) سروده شده، به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود:

الف: شعرهایی که جنبه روایی و تاریخی دارند، یعنی آن چه تاریخ و احادیث درباره ظهور آن حضرت گفته اند، سروده شده است. به این شعرها، شعرهای بسته نیز می گویند. برای نمونه به برخی از این شعرها اشاره می کنیم:

 

مثل باران بی ریا و ساده ای

چون دعا، مهمان هر سجاده ای

باز هم می آیی از یک راه دور

شهر را پر می کنی از عطر و نور

با تهیدستان محبت می کنی

شادمانی را تو قسمت می کنی...

رابعه راد

 

آن روز فریاد همه

«الله اکبر» می شود

نخل امید بی کسان

پُر شاخه، پُر بر می شود

از کعبه بانگی آشنا

تا آسمان ها می رسد

از ریشه می میرد ستم

دور پلیدان می رود

مهدی می آید بعد از او

دنیا دگرگون می شود

سنگ دل سنگین دلان

آن روز، پر خون می شود

مصطفی رحماندوست

 

با دستی از شکوفه

در انتظار هستیم

روزی که او بیاید

گویی بهار هستیم

با دستی از شکوفه

از راه خواهد آمد

در لحظه ای پُر از گل

ناگاه خواهد آمد

خورشید شاید آن روز

از غرب در بیاید

یا شاید عمر خورشید

آن روز سر بیاید...

جعفر ابراهیمی (شاهد)

 

ای آسمان ای آبی پاک

بی او کبوترها غریبند

بی او تمام چشمه ساران

از شوق خواندن بی نصیبند

بی او پرستو بی قرار است

در سینه دارد آه و فریاد

بی او نمی بینی در این جا

پروانه ای را شاد و آزاد

فصل طلوع نور مهدی

فصل غروب رنگ ظلمت

فصل خوش و رنگین کمانی

زیباترین فصل عبادت

رضا اسماعیلی

 

در این شعرها همان طور که گفتیم، شاعر رویکرد تاریخی دارد، یعنی آن چه در باور مردم هست، همان ها را بیان می کنند. در واقع شعرها شبه تاریخی است.

درست است که مقداری از آن، شاعرانه بیان شده اند، اما بیش تر تصویرها معمولی و تکراری است. اندیشه و مضمون چیزی فراتر از آن چه از احادیث و نقل و قول های تاریخی به ما رسیده، نیست یا اندیشه تصویری تازه، جذاب و خلاقانه ندارد. زبان در این گونه شعرها، بسیار شفاف و آشکار است و به نظم نزدیک تر است. به تجربه دیده شده که این نوع شعرها نزد صاحبان نشریات و حتی ناشران با استقبال بیش تری رو به رو شده، زیرا معتقدند شعر به خصوص شعر نوجوان باید شفاف و بدون لایه های پنهان باشد. این درست بر عکس نظر کارشناسان و منتقدان کارآمد شعر است که در این خصوص صحبت خواهیم کرد.

به هر حال این نوع شعر، شعر بسته است، یعنی آن چه شاعر می گوید، به همان اندازه نیز مخاطب دریافت می کند و به خواننده فرصت و اجازه نمی دهد که در لایه های پنهان آن غرق شود و به کشف و شهودهای تازه ای برسد. به واقع خواننده را محدود به همان تصاویر و اندیشه خود می کند و خواننده نمی تواند از آن تفسیر و تأویل های دیگری کند، زیرا هیچ لایه ای و ابهامی وجود ندارد تا خواننده اجازه برداشت های دیگری داشته باشد.

شعرهای باز، شعرهایی است که خواننده می تواند از آن برداشت های گوناگون داشته باشد و در تصور و خیال خود چیزی به آن بیفزاید. شعر انتظار شاعران سال های اخیر، نسبت به گذشته از کیفیت بهتری برخوردار است. علاوه بر رو ساخت، یعنی ساختمان و ظاهر شعر، از ژرف ساخت، یعنی محتوا و لایه های پنهان نیز برخوردار است. اندیشه و تصویری خلاقانه و تازه در آن ها دیده می شود. بیش تر این شعرها عاشقانه است و گاه به شعرهایی بر می خوریم، بی آن که اسم مهدی موعود(عج) آورده شود، از مضمون های خوب انتظار و زاویه دیدهای تازه برخوردارند.

از جنس غصه های دلت بود

شعری اگر دوباره سرودم

امشب بخوان ترانه برایم

دلواپس سکوت تو بودم...

با من کنار پنجره هستند

گلدان یاس و عطر نگاهت

چیزی بگو تو با دل تنگم

امشب نشسته چشم به راهت

خوب است در زلال نگاهت

از باغ سبز خاطره گفتن

فکری برای باغچه ام کن

فکری برای وقت شکفتن

مریم تیکمی

 

وقتی دلم برای تو تنگ است

انگار آشیانه ندارد

یک تکه ابر کوچک و تنهاست

جز دوری ات بهانه ندارد...

ای کاش این زمانه که هر جا

هر گوشه ای دورویی و جنگ است

از گرد راه زود بیایی

خیلی دلم برای تو تنگ است.

کتایون توکلی

 

هنوز باورم نمی شود

که بوی گل گرفته دفترم

و مثل یک درخت سربلند

نشسته ای تو در برابرم...

هنوز هم دلم به یاد توست

هنوز هم دلم شکسته است

و روی پله های زندگی

در انتظار تو نشسته است

شاهین رهنما

 

می بینیم که در این شعرها فضاها باز، صمیمی و عاشقانه اند. تصویرها، تازه، جذاب و گاه بسیار نابند. زبان با همه روشنی در جهت معنا، تأمل برانگیز است و ابهاماتی که در لایه های آن وجود دارد، باعث می شود تا خوانندگان برداشت ها و احساس های متفاوتی از آن داشته باشند. هنر خلاق یعنی همین. امروز زبان شناسان مهم دنیا معتقدند که زبان ادبی، زبان شفاف و آشکار نیست و معتقدند بدترین گناهی که یک نویسنده یا شاعر می تواند مرتکب شود، این است که فکر کند زبان وسیله ای طبیعی و شفاف است که خواننده از راه آن، به حقیقت یا واقعیت واحد و یگانه می رسد. در این گونه شعرها، احساس، زیبایی و نازکی اندیشه در اوج قرار دارد.