ای   آخرین    توســل   ســبز   دعـای  مـا

                                                           آیا  نمی رسـد  به  حضـورت  صـدای  ما؟

                  شنبه، دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین

                                                           بی تو چه  زود  می گذرد  هفته های  ما

                  در این فراق تا که ببینی چه می کشــــیم

                                                           بگذار  چشمهای  خودت  را  به  جای  ما

                  موعـــود  خـانواده  کی  از  راه  می رسـی

                                                           کی مستجاب می شود " آقا بیای ما " ؟

                  کی  می شــود  بیایی  و  از  پشت  ابرها

                                                            خورشـــید های  تــازه  بیـــاری  برای  مـا

                   آقــا    اگـر   نیــایی   و   بــالی   نیــــاوری

                                                             از  دســت  میــرود   ســفر   کربـلای  ما

لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى یَظهَرَ المَهدِیُّ علیه السلام
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : لا تَقومُ السّاعةُ حتّى تَمْتَلئَ الأرضُ ظُلما و عُدْوانا ، ثُمّ یخرُجُ رجُلٌ مِن عِترتی فیَملَؤُها قِسْطا و عَدلاً كما مُلِئتْ ظُلما و عُدْوانا . (١)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : قیامت بر پا نمى شود تا زمانى كه زمین از ستم و دشمنى آكنده شود، آن گاه مردى از خاندان من قیام مى كند و زمین را، همچنان كه از ظلم و جور آكنده شده، از عدل و داد پر مى كند.
عنه صلى الله علیه و آله : لا تَقومُ السّاعةُ حتّى یَلِیَ رجُلٌ مِن أهلِ بَیتی یُواطئُ اسمُه اسمِی
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : قیامت بر پا نمى شود، تا زمانى كه مردى از خاندان من، كه همنام من است، حكومت را به دست گیرد.
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : لَو لَم یَبْقَ مِن الدَّهرِ إلاّ یَومٌ لَبعَثَ اللّه ُ تعالى رجُلاً مِن أهلِ بیتی یَملَؤها عَدلاً كما مُلِئتْ جَورا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر از عمر دنیا فقط یك روز باقى مانده باشد، خداوند مردى از خاندان مرا بر مى انگیزد كه دنیا را پر از داد مى كند، همچنان كه از ستم پر شده است.
منبع:
میزان الحکمه ج 1 ص 386


گفتم :که روی خوبت از ما چرا نهان است ؟

                                                  کفتا : تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است

گفتم : فراق تا کی ؟ گفتا که تا تو هستی 

                                             

عمريست كه از حضور او جا مانديم
در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظرست تا كه ما برگرديم
ماييم كه در غيبت كبري مانديم

اشعاری در مورد امام  زمان(عج)

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.

چشم تمام آینه ها گریه می کند.

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است.

گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند.

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است.

دارد به اشک و دعا گریه می کند.

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ...

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.

چشم تمام آینه ها گریه می کند.

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است.

گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند.

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است.

دارد به اشک و دعا گریه می کند.

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای

دارد کنار دست جدا گریه می کند

گودال سرخ روز عطش نعره می کشد

از روضه های خون خدا گریه می کند.

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=چی چی بیدون را بواجم

سالهای پیش بال آسمانی داشتیم              

بال کبوتر کران تا بی کرانی داشتیم

میوه بودیم و سر سال استفاده می شدیم

چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم

چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت

پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم

روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست

شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم

مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود

در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتیم

نذری روز ظهور مهدی موعودمان

صبحها چله به چله عهد خوانی داشتیم

صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه

روی پشت بامها صوت اذانی داشتیم

گاه پاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم

گاه گاهی میل سجده جمکرانی داشتیم

آی مردم!یک زمان صاحب زمانی داشتیم

یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم

السلام عليک يا ابا صالح المهدي(عج)        گر نيايي تا قيامت انتظارت ميکشم   منت عشق از نگاه پر شرارت ميکشم   ناز چندين ساله از چشم خمارت ميکشم   تا نفس باقيست اينجا انتظارت ميکشم       اللهم عجل لوليک الفرج

 

 

چه انتظار عجیبی

تو بین منتظران هم

عزیز من چه غریبی

چه بی خیال نشتیم نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم

خدا کند که بیایی

موضوع محل اقامت و سكوت امام مهدي‏(ع) در زمان غيبت از جمله موضوع‏هايي است كه ذهن بسياري از مردم را به خود مشغول داشته است و معمولاً در مجالس و محافل مهدوي مورد پرسش قرار مي‏گيرد.

 پيش از پاسخ‏گويي به اين پرسش يادآوري اين نكته ضروري است كه براي غيبت امام مهدي‏(ع) دو معنا قابل تصور است:

 نخست ناپيدا بودن امام؛ يعني اينكه آن حضرت در دوران غيبت از نظر جسمي از ديدگان مردم به دور است و و اگر چه آن حضرت مردم را مي‏بيند و از حال آنها باخبر مي‏شود، ولي كسي توان ديدن ايشان را ندارد.

 دوم، ناشناس بودن امام: در اين فرض آن حضرت در طول زمان غيبت در ميان مسلمانان حضور مي‏يابد و با آنها مواجه مي‏شود، ولي كسي او را نمي‏شناسد و به هويت واقعي‏اش پي نمي‏برد.1

 بحث از محل اقامت و سكونت امام مهدي‏(ع) در زمان غيبت اگر چه در هر دو فرض مطرح مي‏شود، ولي به نظر مي‏رسد در فرض دوم اين موضوع كمتر جاي بحث دارد و آن حضرت با مخفي داشتن هويت خود در هر كجا كه بخواهد مي‏تواند زندگي كند.

 در زمينه محل اقامت امام مهدي‏(ع)، روايت‏هاي گوناگوني وجود دارد كه با توجه به آنها محل‏هاي احتمالي اقامت آن حضرت را مي‏توان به سه دسته تقسيم كرد:


 1. محل‏هاي دور دست و ناآشنا

 برخي از روايات، محل خاصي را براي اقامت امام مهدي‏(ع) تعيين نمي‏كنند و جايگاه ايشان را در بيابان‏ها و كوه‏ها، مكان‏هاي دوردست و محل‏هايي مي‏دانند كه هيچ كس از آن آگاهي ندارد. از جمله در روايتي كه از خود آن حضرت نقل شده است، ايشان خطاب به علي بن مهزيار مي‏فرمايد:

«اي پسر مهزيار! پدرم ابو محمد از من پيمان گرفت كه هرگز با قومي كه خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت كرده، براي آنها در دنيا و آخرت، بيچارگي رقم خورده و عذابي دردناك در انتظار آنان است، هم‏نشين نباشم و به من دستور داد كه براي اقامت، كوه‏هاي سخت و سرزمين‏هاي خشك و دور دست را برگزينم».2

 همچنين آن حضرت در توقيع شريفي كه خطاب به شيخ مفيد صادر شده است، در اين زمينه مي‏فرمايد:
«ما براساس آنچه خداي تعالي براي ما و شيعيان مؤمن‏مان مصلحت ديده، تا زماني كه دولت دنيا از آن فاسقان است، در سرزمين‏هاي دوردستي كه از جايگاه ستمگران دور است، سكنا گزيده‏ايم، ولي از آنچه بر شما مي‏گذرد، آگاهيم و هيچ يك از اخبار شما بر ما پوشيده نمي‏ماند».3

 در روايتي كه از امام صادق‏(ع) نقل شده است، آن حضرت، جايگاه امام مهدي‏(ع) را جايي ناشناس معرفي مي‏كند كه جز معدود افرادي از آن آگاهي ندارند:

«و هيچ‏كس از دوست و بيگانه از جايگاهش آگاهي نمي‏يابد مگر همان خدمت‏گزاري كه به كارهاي او مي‏رسد».4

 اين‏گونه روايات گوياي آن است كه امام مهدي‏(ع) بر اساس امر الهي، در مكان‏هايي ناشناخته، دور از دست‏رس، به دور از شهرها و آبادي‏ها زندگي مي‏كند و از محل اقامت آن حضرت آگاه نيست.


 2. محل‏هاي خاص و شناخته شده

 در برخي روايات، از مكان‏هايي خاص به عنوان اقامت‏گاه امام مهدي‏(ع) در دوران غيبت ياد شده است كه از آن جمله مي‏توان به موارد زير اشاره كرد:


 الف) مدينه

 در برخي روايات، از مدينه منوره به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) ياد شده است. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

صاحب اين امر ناگزير از كناره‏گيري است و او در [زمان] كناره‏گيري خود ناگزير از [داشتن] نيرو و تواني است. او با وجود آن سي نفر هيچ هراسي ندارد. چه خوب جايگاهي است [مدينه] طيبه.5

 در كتاب شريف «بحارالأنوار» ذيل اين روايت چنين آمده است:
«طيبه» يكي از نام‏هاي مدينه طيبه است. اين روايت دلالت مي‏كند كه آن حضرت‏(ع) غالباً در اين شهر و در حوالي آن است. همچنين دلالت مي‏كند كه همواره با ايشان سي نفر از ياران خاصشان هستند و اگر يكي از آنها بميرد، كس ديگري جاي‏گزين او مي‏شود.5

 در روايت ديگري كه از امام حسن عسكري‏(ع) نقل شده است، آن حضرت در پاسخ اين پرسش راوي كه مي‏پرسد: «اگر حادثه‏اي براي شما روي دهد سراغ فرزندتان را از كجا بگيريم؟» مي‏فرمايد: «در مدينه».6


 ب) كوه رضوي

 برخي روايات، «كوه رضوي» در نزديكي مدينه را پناه‏گاه و اقامت‏گاه امام عصر(ع) معرفي كرده‏اند كه روايت زير از آن جمله است:
 عبدالاعلي مولي آل سام مي‏گويد: به همراه ابي عبدالله [امام صادق](ع) [از مدينه] خارج شديم، زماني كه به روحاء [در اطراف مدينه] رسيديم، آن حضرت دقايقي نگاهش را به كوهي كه در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود:

«اين كوه را مي‏بيني؟ اين كوه «رضوي» نام دارد و از كوه‏هاي فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوي ما منتقل كرد. در آن، همه درخت‏هاي ميوه‏دار وجود دارد و در دو مرحله پناه‏گاهي خوب براي خائف [امام زمان] است. آگاه باش كه براي صاحب اين امر دو غيبت است كه يكي از آنها كوتاه و ديگري بلند است».7

 در دعاي ندبه نيز از اين مكان نام برده شده است.8

 ياقوت حموي در مورد منطقه «رضوي» مي‏نويسد:
«رضوي، كوهي است ميان مكه و مدينه در نزديكي ينبع و داراي آب فراوان و درختان زيادي است. كيسانيه9 مي‏پندارند كه محمد بن حنفيه در آنجا زنده و مقيم است».10

 گفتني است در احاديث فراواني، از «رضوي» ياد شده و از آن بسيار ستايش شده است.11


 ج) ذي طوي

 مكان ديگري كه در روايات از آن به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) ياد شده، «ذي طوي» است. «ذي طوي»، نام كوهي در اطراف مكه است. در روايتي كه از محمد باقر(ع) نقل شده، چنين آمده است:

«صاحب اين امر را در يكي از اين دره‏ها غيبتي است. [در اين حال، آن حضرت...] با دست خود به ناحيه ذي طوي اشاره كرد».12

 گفتني است در دعاي ندبه نيز به نام اين مكان اشاره شده و در برخي روايات، از همين منطقه به عنوان محل تجمع ياران امام مهدي‏(ع) ياد شده است.13


 3. در ميان مردم

 دسته سوم از روايات مانند دسته اول، از جايگاه و مكان خاصي نام نمي‏برند و از آنها استفاده مي‏شود كه امام مهدي‏(ع) به صورت ناشناس در ميان مردم زندگي مي‏كند. در روايتي كه از امام صادق‏(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

«چگونه اين مردم، اين موضوع را انكار مي‏كنند كه خداوند با حجتش همان گونه رفتار مي‏كند كه با يوسف رفتار كرد؟ همچنين چگونه انكار مي‏كنند كه صاحب مظلوم شما ت همان كه از حقش محروم شده و صاحب اين امر [حكومت] است ت در ميان ايشان رفت و آمد مي‏كند، در بازارهايشان راه مي‏رود و بر فرش‏هاي آنها قدم مي‏نهد، ولي او را نمي‏شناسند، تا زماني كه خداوند به او اجازه دهد كه خودش را معرفي كند، چنان كه به يوسف اجازه داد، آن زمان كه برادرانش از او پرسيدند: «آيا تو يوسف هستي؟» پاسخ دهد كه «آري، من يوسف هستم».14

 حال اين پرسش مطرح مي‏شود كه كدام‏يك از اين سه دسته روايت قابل پذيرش هستند و آيا راهي براي جمع كردن ميان آنها وجود دارد يا خير؟

 به نظر مي‏رسد ميان اين سه دسته روايت منافاتي وجود دارد و آن حضرت بسته به شرايط و موقعيت‏هاي مختلفي كه پيش مي‏آيد، زندگي به صورت ناشناس در ميان مردم و اقامت در مكان‏هايي چون مدينه منوره يا دوري گزيدن از مردم و اقامت در مناطق دور از دست‏رس را انتخاب مي‏كند.

 به بيان ديگر، براساس دومين معنايي كه براي غيبت قابل تصور است؛ يعني ناشناس بودن امام مهدي‏(ع)، آن حضرت، الزامي براي اقامت در محلي خاص يا دور از دست‏رس ندارد و مي‏تواند به صورت طبيعي در ميان مردم زندگي كند. البته ممكن است رعايت مصالحي ديگر، آن حضرت را وادار كند كه براساس سفارش پدر بزرگوارشان، كوه‏ها و بيابان‏ها را اقامت‏گاه خود برگزيند.

 بديهي است اگر قرار باشد آن حضرت به صورت ناشناس در ميان مردم زندگي كند، مكان‏هايي چون مدينه منوره در كنار قبر جد بزرگوارش، بهترين مكان خواهد بود.

ماهنامه موعود شماره 93


پي‌نوشت‌ها:

1. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه‏ر.ك: همين كتاب، ص  .
2. كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 161.
3. الاحتجاج، ج 2، ص 599؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176.
4. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 172، ح 5.
5. الكافي، ج 1، ص 340؛ كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 102؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6.
6. بحارالأنوار، ج 52، ص 153.
7. الكافي، ج 1، ص 328، ح 2؛ كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 139؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 161، ح 11.
8. كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 103؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 7.
9. ر.ك: بحارالأنوار، ج 99، ص 108.
10. كيسانيه پيروان مختار بن ابوعبيده ثفقي بودند. او نخست براي پيشرفت كار خود دعوت به علي بن الحسين‏عليه السلام سپس دعوت به محمد حنفيه مي‏كرد. البته كار او مبتني بر اعتقاد وي به اهل بيت نبود، بلكه مي‏خواست از آن بهره‏برداري سياسي كرده باشد و چون كارش بالا گرفت خود دعوي دريافت وحي از خداوند كرد و عباراتي مسجع و مقّفي به تقليد قرآن به زبان مي‏راند. (فرهنگ فرق اسلامي، ص 373)
11. ياقوت حموي، مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنته و البقاع، ج 2، ص 620.
12. ر.ك: بحارالأنوار، ج 52، ص 306؛ ج 53، ص 97.
13. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 182.
14. ر.ك: كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 315؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306، ح 80؛ ص 307، ح 81.
15. ر.ك: بحارالأنوار، ج 99، ص 108.
16. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 164؛ الكافي، ج 1، صص 336 و 337، ح 4.

دلیل دعا برای امام زمان (علیه السلام)


دلیل دعا برای امام زمان (علیه السلام)

دلیل دعا کردن براى‏سلامتى‏امام عصر چیست؟ در حالى‏که خداى‏منان اراده دارد ایشان زنده و سلامت‏بمانند، آیا اصلا امکان دارد آن وجود مبارک دچار کسالت‏شوند؟
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست‏خدایا به سلامت دارش ۱
دعا از هر حیث مخصوصا براى‏سلامتى‏امام زمان (عج) آثار و برکات فراوانى دارد که برخى عبارتند از:
۱ . دعا نشان‏گر علاقه و محبت مسلمانان به ایشان است . اگر چه دوستى‏تمام ائمه معصومین علیهم‏السلام بخشى‏از ایمان و شرط قبولى‏اعمال است، در عین حال دعا کردن در حق امام زمان (عج) موجب ازدیاد محبت آن حضرت در دل و در نتیجه موجب تقویت ایمان مى‏گردد .
۲ . دعا اظهار تجدید عهد و پیمان با آن حضرت است و محتواى‏پیمان با آن حضرت را دین دارى، شریعت محورى‏و تصمیم قلبى‏بر اطاعت امر امام علیه‏السلام و یارى‏رساندن او با نثار جان و مال تشکیل مى‏دهد .
تجدید بیعت‏با آن حضرت علیه‏السلام کارى است که بعد از هر نماز از نمازهاى پنجگانه یا در هر روز و یا در هر جمعه انجام آن مستحب است . هر روز بعد از نماز صبح، دعاهایى‏که مربوط به وجود مبارک امام عصر (عج) است، خوانده شود، بسیار مفید و مؤثر خواهد بود .
دعاى‏شریف «اللهم بلغ مولاى‏صاحب الزمان صلوات الله علیه عن جمیع المؤمنین ...» و نیز «دعاى‏عهد» شاهدى‏براى‏این سخن است . ۲
۳ . دعا سبب زنده نگه داشتن یاد امام غایب در دل منتظران مى‏گردد . یاد امام زمان (عج) توجه به ارزش هاى
دین و اصول اخلاقى را در دل‏ها زنده مى‏کند و غفلت از یاد امام، یکى‏از دلایل عمده پژمردگى‏و سستى‏ارزش هاى الهى‏وانسانى‏در جوامع اسلامى است .
دلت گر که یک لحظه غافل نشیند
خدنگ بلا بر دل دل نشیند
۴ . کسى‏که سلامتى‏امام زمانش برایش مهم است، مسلما آزردن آن حضرت برایش سخت است; در نتیجه دعا براى‏سلامتى‏آن حضرت، انسان را به انجام کارهایى‏وامى‏دارد که موجب خشنودى‏آن حضرت و در نتیجه سبب رسیدن به مقام رضوان الهى‏مى‏گردد .
۵ . دعا بسیار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نیز فرج و گشایش در زندگى‏مؤمنان مى‏شود .
۶ . دعا موجب قرب الهى‏است . امام مهدى (عج) در خصوص زیارت آل یس مى‏فرمایند: «هرگاه خواستید به وسیله ما به خداوند و به ما توجه کنید، این زیارت را که از جانب خداوند انشا شده است، بخوانید» . ۳
این زیارت که از جهات مختلف محتوایى عمیق دارد، بسیار مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است . این زیارت از ابتدا تا انتها، دعاى براى سلامتى، تندرستى و بهروزى امام زمان (عج) است; «السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه ... السلام علیک حین تصبح و تمسى، السلام علیک فى‏الیل اذا یغشى‏و النهار اذا تجلى ... السلام علیک بجوامع السلام ... ; سلام بر تو اى جانشین خدا و یارى کننده حق ... درود و سلام بر تو هنگامى که صبح و شام کنى، درود و تهیت الهى‏بر تو در شب که همه جا را فراگیرد و در روز، در وقتى‏که نور دهد (یعنى‏سلام بر تو در هر صبح و شام) ... ، درود بر تو درودى‏همه جانبه ...» .
در دعاى بعد از این زیارت نیز معانى بلندى نهفته است; مانند: خدایا او (امام زمان «عج‏») را از شر هر متجاوز و سرکشى‏و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث یومیه، از پیش رو و از پشت‏سر و از طرف چپ، حفظ و نگه‏دارى‏کن و از این که آسیب و گزندى به او برسد، جلوگیرى‏کن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مبارکش عدل و داد را پدیدار نما! «اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلقه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء واحفظ فیه رسولک و آل رسولک واظهر به العدل ...» .
در پایان سخن لازم است‏یادآور شویم که دعا کردن براى‏سلامتى‏و فرج آن حضرت، اطاعت از امر خداوند و نیز اهل بیت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است; «و هر که خدا و رسولش را اطاعت کند و خداترس و پرهیزکار باشد، چنین کسى‏به فوز و سعادت خواهد رسید» .۴
آخرین نکته این است که هر چند طبق وعده الهى‏حضرت زنده و باقى‏هستند تا زمانى‏که پرچم توحید و عدل را در همه جهان به اهتزاز درآورند، ولى‏بالاخره بشر هستند ودر معرض آفات جسمانى‏و بلاهاى طبیعى و ممکن است مریض شوند و دچار کسالت گردند و از این نظر دعاى‏ما براى‏سلامتى‏حضرت و حفظ ایشان از این آفات و حوادث، بدون شک در سلامتى‏وجود آن عزیز عالم وجود و آخرین در صدف امامت و ولایت، مؤثر و مفید است .

پی نوشت ها :

۱ . دیوان حافظ، ص‏۲۲۳ .
۲ . قمى، مفاتیح الجنان، ص‏۸۹۱و۸۹۲ .
۳ . همان، ص‏۸۶۳ .
۴ . نور (۲۴): ۵۲ .

شباهت‌هاي امام عصر(ع) به پيامبران الهي(ع)


شباهت‌هاي امام عصر(ع) به پيامبران الهي(ع)

اگر بشنوي مردي كه كمال يا كمالاتي دارد، به ناراحتي يا ناراحتي‌هايي دچار شده، عقل تو را وامي‌دارد كه به ياريش برخيزي و براي خلاصي او اقدام كني، و اگر نتواني اين كار را انجام دهي، مبادرت به دعا نمايي كه براي او فرج و خلاص حاصل شود، و شفقت و اخلاص هم در وجود تو نسبت به او پيدا مي‌شود. اكنون كه اين مطلب را توجه كردي مي‌گوييم: مولاي ما حضرت صاحب‌الزمان (عج)، تمام مرزهاي كمال را احاطه كرده و به برترين مراتب جمال و جلال دست يافته‌است، با اين همه او مبتلا به اهل ضلالت و گمراهي است و دورمانده از اهل و عيال و خانه و وطن، و اين معني براي اهل بينش كاملاً روشن است. اما عظمت مصيبت آن حضرت، به مقدار عظمت خود او است، و اما كمالاتش، زبان از بيان آن الكن و انديشه‌ها از پرواز به قله‌هاي رفيع آن ناتوان مي‌باشد. شايد با مطالعة اين مقاله گوشه‌هايي از اين مطلب را به‌دست آوري و از سرچشمة زلال آن سيراب شوي. و در اينجا نيز مطالبي مي‌افزائيم كه بداني آن حضرت مجموعه‌اي از كمالات پيامبران و امامان و مظهر آنان است.
در روايتي كه شيخ اجل محمد بن الحسن الحر عاملي در كتاب إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات از كتاب إثبات الرجعة فضل بن شاذان به سند صحيح آورده، چنين مي‌خوانيم:
از امام صادق(ع) است كه فرمود:
هيچ معجزه‌اي از معجزات انبيا و اوصيا نيست مگر اينكه خداوند تبارك و تعالي مثل آن‌‌را به‌دست قائم(ع) ظاهر مي‌گرداند تا بر دشمنان، اتمام حجت كند .1
و چه خوش گفته‌اند: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري.
و نيز فاضل علامه مجلسي در بحارالأنوار حديثي از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل كرده كه فرمود:
و در آن هنگام آقاي ما قائم(ع) به خانه خدا تكيه زده مي‌گويد: اي مردم هركس مي‌خواهد آدم و شيث را ببيند، بداند كه من آدم و شيث هستم، و هركس كه مي‌خواهد نوح و فرزندش سام را ببيند، بداند كه من همان نوح و سامم، و هركس مي‌خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند كه من همان ابراهيم و اسماعيل مي‌باشم، و هركس مي‌خواهد موسي و يوشع را ببيند، من همان موسي و يوشع هستم، و هركس مي‌خواهد عيسي و شمعون را ببيند، من همان عيسي و شمعون هستم، و هركس مي‌خواهد محمد(ص) و اميرالمؤمنين را ببيند، بداند كه من همان محمد و اميرالمؤمنين هستم، و هركه مي‌خواهد حسن و حسين را ببيند، بداند كه من همان حسن و حسين مي‌باشم، و هر كه مي‌‌خواهد امامان از ذرية حسين را ببيند، بداند كه من همان ائمه اطهار هستم. دعوتم را بپذيريد و به نزدم جمع شويد كه هرچه گفته‌اند و هرچه نگفته‌اند را به شما خبر مي‌دهم.2
اين حديث، دلالت دارد بر اينكه تمام صفات انبياي عظام و مكارم ائمة اطهار(ع) در وجود امام زمان ما ـ أرواحنا فداه ـ جمع است و از آن حضرت بروز مي‌كند، و نيز روايتي كه قبلاً از پيغمبر اكرم(ص) آورديم كه نهمين آنها قائمشان است و او ظاهر و باطن آنها است، بر اين معني دلالت مي‌كند.
همچنين شيخ صدوق در كتاب كمال‌الدين به سند خود از ابوبصير روايت كرده كه گفت:
شنيدم حضرت ابوعبدالله صادق(ع) مي‌فرمود: سنت‌هاي پيغمبران(ع) و آنچه از غيبت‌ها برايشان واقع شد، در قائم ما اهل البيت نيز به‌طور كامل و صددرصد واقع خواهد شد.
ابوبصير گويد: عرض كردم يابن رسول‌الله، قائم شما اهل البيت كيست؟
فرمود: اي ابوبصير، او پنجمين از نسل فرزندم موسي است، او فرزند بهترين كنيزان است، غيبتي خواهد داشت كه در آن باطل‌كيشان به ترديد مي‌افتند، سپس خداوند عزوجل او را آشكار مي‌كند و به‌دست او شرق و غرب زمين را فتح مي‌نمايد و روح‌‌الله، عيسي بن مريم، از آسمان فرود مي‌آيد و پشت سرش نماز مي‌خواند... .3
حال كه سخن به اينجا رسيد خوب است اين مطلب را [به نحو تفصيلي‌تر] بيان نمائيم.

1. شباهت به حضرت آدم(ع)

1ـ1. خداوند، آدم را خليفة خود در تمام زمين قرار داد و او را وارث آن ساخت و در قرآن چنين فرمود:
إنّي جاعِلٌ فِِي اْلاَرْضِ خَليفَةً.4
من در زمين خليفه‌اي قرار مي‌دهم.
و خداوند حضرت حجت(ع) را نيز وارث زمين خواهد ساخت و خليفة خود در زمين خواهد فرمود، چنانكه از حضرت ابي‌عبدالله صادق(ع) مروي است كه در تفسير آية:
وَعَدَ اللهُ الذَّينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اْلاَرْضِ.5
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند وعده داد كه در روي زمين جانشين ديگرانشان كند.
چنين فرمود:
او، قائم و اصحابش مي‌باشند و هنگام ظهورش در مكه، در حالي‌كه دست به صورت مي‌كشد، مي‌گويد: «اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ اَوْرَثَنا اْلاَرْضَ...6؛
سپاس خداي را كه به وعدة خود وفا كرد و زمين را به ارث ما درآورد».7
و در حديث مفضل آمده كه خروج مي‌كند در حالي‌كه ابري بالاي سرش سايه افكنده و در آن منادي ندا مي‌كند:
اين، مهدي، خليفة خدا است از او پيروي كنيد.
2ـ1. از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود:
آدم(ع) آنقدر بر فراق بهشت گريست تا اينكه (اشك) از دو گونه‌اش مانند آبراه‌هايي جاري شد.8
از امام صادق(ع) نيز همين معني روايت شده است.9
حضرت قائم(ع) نيز، مانند آدم، گريه بسيار دارد، چنانكه در زيارت ناحيه از آن حضرت است كه، خطاب به جدش، حسين(ع) مي‌گويد:
شب و روز برايت ندبه مي‌كنم و به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
3ـ1. دربارة آدم، آيه نازل شده كه:
و عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَّها.10
خداوند تمام اسم‌ها را به آدم تعليم فرمود:7
و اما قائم، خداوند آنچه به آدم آموخت به او نيز آموخته و اضافه بر آن هم مطالب ديگري آموخته است، چه اينكه آدم بيست و پنج حرف از اسم اعظم را آموخته بود ـ چنان‌كه در حديث آمده استـ و پيغمبر اكرم(ص) هفتاد و دو حرف از آن را آموخت، و تمام اموري كه خداوند متعال به پيامبرش داده، به اوصياي آن حضرت نيز داده شده تا به مولاي ما حضرت قائم(ع) نوبت رسيد.
و در خبر صحيح ثقة اسلام كليني از حضرت ابي عبدالله صادق(ع) مروي است كه فرمود:
آن علمي كه به آدم(ع) نازل شد ديگر برداشته نشد، و هيچ عالمي نمرده مگر اينكه علمش را به ارث گذاشته است؛ زمين، بدون عالم باقي نمي‌ماند.
11
4ـ1. آدم، زمين را با عبادت خدا زنده كرد، پس از آنكه جنيان با كفر و طغيانشان آن‌را ميرانده بودند.
قائم(ع) نيز زمين را با دين خدا و عبادت و عدالت و برپايي حدودش زنده خواهد كرد، بعداز مردن آن به كفر و معصيت اهل زمين.
در بحارالأنوار از حضرت ابوجعفر(ع) دربارة آية:
يُحْيي اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتها.12
[خدا] زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند.
آمده كه فرمود:
خداوند عزوجل به وسيلة قائم(ع) زمين را بعداز مرگش زنده مي‌گرداند. منظور از مرگ آن، كفر اهل آن مي‌باشد كه كافر در حقيقت مرده است.9
و در وسائل الشيعه دربارة همين آيه آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) فرمود:
به وسيلة باران احيا نمي‌كند، بلكه خداوند مرداني برمي‌انگيزد كه عدالت را زنده مي‌كنند، و زمين به خاطر احياي عدالت زنده مي‌شود، و به درستي كه اگر يك حد در زمين برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.14
و در همان كتاب از پيغمبراكرم(ص) منقول است كه فرمود:
يك ساعت امام عادل بهتر است از عبادت هفتاد سال، و يك حد كه براي خدا در زمين برپا شود، سودمندتر است از چهل روز باران.15
با اين همه تاكي و تا چند آدم و قائم را با هم مقايسه كنم در حالي‌كه آدم به خاطر قائم خلق شد.
انَّ اَّلذي خَلَقَ الْمَكارِمَ جازِها
في صُلْبِ آدَمَ لِلْامامِ الْقائِمِ
آنكه مكارم اخلاق را آفريد همه را در صلب آدم قرار داد براي امام قائم.

2. شباهت به هابيل(ع)

1ـ2. نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، هابيل را كشت؛ يعني برادرش قابيل. خداوند متعال در كتاب عزيز خود مي‌فرمايد:
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَاءَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ اِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ اَحَدِهِما وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ اْلآخَرَ قالَ لاَقْتُلَنَّكَ قالَ اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقينَ.16
و داستان راستين دو پسر آدم را برايشان بخوان، آنگاه كه قرباني كردند، از يكيشان پذيرفته آمد و از ديگري پذيرفته نشد. گفت: تو را مي‌كشم. گفت: خدا قرباني پرهيزگاران را مي‌پذيرد.
همچنين نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، قصد كشتن امام قائم ـ روحي و ارواح العالمين فداه ـ را نمود؛ او عموي آن حضرت، جعفر كذاب بود.
از امام زين‌العابدين(ع) نقل شده است كه فرمود:
گويا جعفر كذاب را مي‌بينم كه سركش زمانش را بر تفتيش امر وليّ خدا و آنكه در غيب الهي محفوظ و بر حرم پدرش موكل است وادار كند، به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر كشتنش ـ اگر بر او دست يابد ـ از روي طمع در ميراث پدرش تا آن را به ناحق بگيرد.17

3. شباهت به شيث(ع)

هبةالله شيث، اجازه نيافت كه علم خودش را آشكار كند، چنان‌كه در روضة كافي روايت شده كه حضرت ابوجعفر باقر(ع) در خبري طولاني چنين فرمود:
وقتي هبةالله پدرش آدم را دفن كرد، قابيل به نزدش آمد و گفت: اي هبة‌الله من ديدم كه پدرم آدم تو را از علم، آنقدر عطا كرد كه به من عطا نكرد، و آن همان علمي است كه برادرت هابيل به آن دعا كرد و قرباني‌اش قبول شد، و بدين جهت او را كشتم كه فرزنداني نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار كنند و بگويند ما فرزندان كسي هستيم كه قرباني‌اش قبول شد و شما فرزندان كسي هستيد كه قرباني او قبول نشد، و تو اگر علمي را كه پدرم به تو اختصاص داده آشكار كني تو را هم مي‌كشم همان‌طور كه بردارم هابيل را كشتم. پس هبةالله و فرزندان او مخفي مي‌كردند آنچه از علم و ايمان نزد آنها بود...18
حضرت قائم نيز تا روز وقت معين اجازه نيافته؛ چنان‌كه دربارة حضرتش روايت شده است:
هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت، و دو انگشت سبابه‌اش را به سوي آسمان بلند كرد؛ عطسه‌اي زد و گفت:
سپاس خداي را كه پروردگار جهانيان است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد. ستمگران پنداشته‌اند كه حجت الهي، باطل و نابود است، و حال آنكه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شك از بين مي‌رود.19
اين خبر را رئيس المحدثين، شيخ صدوق در كمال‌الدين آورده است.

4. شباهت به نوح(ع)

1ـ4. نوح شيخ الانبياء است. از امام صادق و امام هادي(ع) روايت است كه حضرت نوح(ع) دو هزار و پانصد سال عمر كرد.
و حضرت قائم(ع)، شيخ الاوصياء است. (بنا به روايت كافي) آن حضرت در نيمة شعبان سال دويست و پنجاه و پنج هجري متولد شد.20 كه براين اساس عمر آن حضرت تاكنون 1171 سال مي‌شود.
و از امام زين‌العابدين(ع) روايت است كه فرمود:
در قائم، روشي از آدم و از نوح هست و آن طول عمر مي‌باشد... .21
2ـ4. نوح، زمين را با سخن خود از كافرين پاك كرد و گفت:
لاتَذَر عَلَي الأَرضِ مِن الكافِرينَ دَيّاراً.22
اي پروردگار من، بر روي زمين هيچ‌يك از كافران را مگذار.
قائم نيز زمين را با شمشير از لوث وجود كافران پاك مي‌گرداند تا جائي كه هيچ اثري از آنها باقي نماند.
3ـ4. نوح، نهصد و پنجاه سال صبر كرد، چنان‌كه خداوند مي‌فرمايد:
فَلَبِثَ فيهِمْ اَلْفَ سَنَةٍ اِلاّ خَمْسينَ عاماً فَاَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَهُمْ ظالِمُونَ.23
او هزار سال و پنجاه سال كم در ميان آنان بزيست و چون مردمي ستم‌پيشه بودند، طوفانشان فراگرفت.
قائم نيز از اول امامتش تاكنون صبر كرده، و نمي‌دانم تا كي صبر خواهد كرد. هركه از نوح تخلف جست، هلاك شد وهركه از قائم تخلف جويد نيز هلاك مي‌شود؛ چنان‌كه در حديث آمده است.23
4ـ4. آنقدر خداوند فرج نوح و اصحابش را به تأخير انداخت تا اينكه بيشتر معتقدان به آن حضرت، از او برگشتند. فرج قائم را نيز خداوند آنقدر به تأخير مي‌اندازد كه بيشتر معتقدان به آن حضرت از او برمي‌گردند. چنان‌كه در حديثي از امام عسكري(ع) آمده است.24
5ـ4. ادريس به ظهور نوح بشارت داد و به ظهور قائم، خداوند تعالي فرشتگان را بشارت داد. و پيغمبر و امامان (ع) و بلكه پيغمبران گذشته ظهورش را بشارت دادند.
6ـ4. نداهاي نوح به شرق و غرب عالم مي‌رسيد، و اين يكي از معجزات آن حضرت بود، چنان‌كه در كتاب زبدةالتصانيف آمده است. قائم(ع) نيز هنگام ظهور، بين ركن و مقام مي‌ايستد و فريادي برمي‌آورد و مي‌گويد:
اي نقبا و سرداران من و اي خواص من، و اي كساني كه خداوند پيش از ظهور، آنان را بر روي زمين براي ياري من ذخيره كرده، باخواست و رغبت به سوي من آييد.
پس صداي آن حضرت(ع) به آنها مي‌رسد در حالي كه در محراب‌ها و بر فرش‌ها و رختخواب‌هايشان باشند، و با يك فرياد، همه، صداي او را مي‌شنوندـ هريك از آنها به گوشش مي‌رسد ـ و به سوي آن صدا اجابت مي‌كنند، و يك چشم برهم زدن نمي‌گذرد كه همگي آنها بين ركن و مقام قرار مي‌گيرند.
اين معني در حديث مفضل از امام صادق(ع) آمده است.25

پي‌نوشت‌ها:

* برگرفته از كتاب مكيال المكارم در فوائد دعا براي حضرت قائم، ترجمه سيد مهدي
حائري قزويني.
1. شيخ حّر عاملي، اثبات الهداة، ج 7، ص 357.
2. محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 53، ص9.
3. شيخ صدوق، كمال‌الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 345.
4. سورة بقره (2)، آية 30.
6. سورة زمر (39)، آية 74.
7. سيدهاشم بحراني، البرهان في‌تفسير القرآن، ج 3، ص 146.
8. محمدباقر مجلسي، همان، ج 11، ص 204.
9. همان، ج 101، ص 320.
10. سورة بقره(2)، آية 31.
11. محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج1، ص 223.
12. سورة روم (30)، آية 19.
13. محمدباقر مجلسي، همان، ج 51، ص 54.
14. شيخ حّر عاملي، وسائل الشيعه، ج 18، ص 308.
15. همان.
16. سورة مائده (5)، آية 27.
17. شيخ صدوق، همان، ج 1، ص 320.
18. محمد بن يعقوب كليني، همان، ج 8، ص 114.
19. شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 430.
20. محمد بن يعقوب كليني، همان، ج 1 ، ص 514.
21. شيخ صدوق، همان، ج 1، ص 322.
22. سورة نوح(71)، آية 26.
23. در بحارالانوار از پيامبر اكرم(ص) مروي است كه فرمود: «قيامت برپا نخواهد شد
مگر اينكه قائم از ما به پاخيزد، و آن هنگامي است كه خداوند به او اجازه دهد. هركس
از او پيروي كند نجات يابد و هرآنكه از او تخلف جويد هلاك گردد. اي بندگان خدا، خدا
را، خدا را، كه به سوي او بياييد هرچند بر روي برف و يخبندان باشد كه او خليفة خدا
و خليفة من است».
24. شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 385.
25. محمد باقر مجلسي، همان، ج 53، ص 7 .