مهدویت در آیینه قرآن

مهدويت از جمله اصول مسلم مذهب شيعه مي¬باشد. مهدويت يعني اعتقاد به تولد، غيبت، و ظهور دوازدهمين امام معصوم، از سلالۀ پاك پيامبر، و اولاد علي و فاطمه (سلام الله عليهما) كه پس از شهادت امام حسن عسگري (عليه سلام) در سن پنج سالگي، امامت اختصاص به وي مي¬يابد و چون نام مباركش مهدي است، لذا آئين معتقدات به غيبت و ظهورش همانا مهدويت است. سنت پنهان زيستي كه از زمان ائمه سامرا شروع شده بود، در قالب غيبت صغري به سال 260 هجري قمري براي حضرتش آغاز شده و تا سال 329 هجري قمري كه آغاز غيبت كبري است ادامه مي¬يابد. در غيبت صغري امام مهدي عليه السلام، توسط نواب اربعه كه پاكاني بي¬نظير بودند، با مردم در ارتباط بودند و به مسائل ايشان پاسخ مي¬گفته¬اند. و در غيبت كبري كه زمان پنهان زيستي طولاني حضرت حجت است و تاكنون بيش از هزار و چندي سال به درازا كشيده بسيار كسان به خدمت حضرت رسيده و مشرف به ملاقات وي شده¬اند.

ريشه¬هاي قرآني مهدويت

قرآن كتاب پرشكوه خداوند است. كتابي است كه نه كتابهاي آسماني پيشين آن را خدشه¬دار و باطل مي-سازد و نه واقعيتهاي آينده [1]، بيانگر هر چيزي است [2] و هيچ¬ تر و خشكي نيست، مگر اين كه در (اين) كتاب روشن و روشنگر آمده [3] است. در اين كتاب از هيچ چيز فروگذار نشده [4]. آخرين پيام آسمان به زمين و زمان است، همان گونه كه اسلام، آخرين دين آسماني و آخرين برنامۀ زندگي است. اين همان قرآني است كه از چيرگي «روم» بر «ايران» و از برپايي دولت غاصب و پوشالي يهود بر اساس سازش با قدرتهاي مسلط روزگار خبر ميدهد [5]. آيا فكر مي¬كنيد چنين كتابي از ظهور اصلاح¬گر بزرگ تاريخ انسانيت و بنياد حكومت جهان¬گستر و عادلانۀ او خبر نمي¬دهد و در مورد آن ساكت است؟ هرگز چنين نيست ... قرآن از امام مهدي عليه السلام و برپايي حكومت مهر و عدل او، در موارد متعدد و آيات بسياري سخن گفته است و از اين حقيقت بزرگ خبر داده است. و اين آيات بر شخصيت گرانمايۀ آن حضرت و ظهور او تاويل گرديده است. همان گونه كه امامان نور- عليه السلام- كه قرآن در خانۀ آنان فرود آمده است، بدين واقعيت تصريح كرده¬اند و مي¬دانيم كه صاحبان معصوم و مطهرراستگوي خانه، يعني اهل بيت پيامبر، به آنچه در خانه است، داناتر و آگاه¬ترند.
انسان طبعاً موجودي است جامعه¬گرا، عدالت جو، و قانون طلب، با چنين ويژگي¬هاي فطري، هيچ فردي از روزي كه شناساي خود گشته، نتوانسته آزردگي خود را از عدم اجراي مساوات و نقصان عدالت اجتماعي كه زاييده حكومت¬هاي مستبدانه هر زمان است در خود پنهان داشته و به نحوي از انحاء آن را ابراز نكرده باشد. ابراز اين آزردگي¬ها از ديرباز موجب جنگ¬هاي خون¬ريز و دهشتناك ميان مردم و حكومت¬هاي گوناگون گرديده است. چنين جنگ¬هاي نابرابر كه غالباً نيز با شكست و سركوب مردم همراه بوده در كشاكش خود، طبع تكامل¬جوي انسان را به سوي آرزوي ايجاد يكحكومت الهي سوق داده است كه در راستاي آن حكومت، از بي¬عدالتي و حق كشي خبري نباشد و مسندنشين آن حكومت فرد مستبدي نباشد كه براي استقرار حكومتش، از جان و مال مردم پله و پل فراهم آورد. پيروان اديان الهي و مذاهب آسماني در هر دوره و زماني با تكيه بر مژدۀ كتب مقدس و اخبار پيشوايان دين خود، منتظر طليعۀ اين افق نوراني و بامداد روحاني بوده-اند. و در اين ميان اعتقاد مسلمانان به مسألۀ غيبت و ظهور موعود بنابر اصل استوار بيان معصومين اين مذهب، كه مطابق آن شكل جزئيات مساله موعود نيز روشن مي¬شود درخشش و وضوحي ديگر دارد، آن گونه كه حتي به وقايع هنگام ظهور، بعد از ظهور و مشخصات ياران و اصحابي كه موعود را در اين امر الهي ياري مي¬دهند اشارات آشكار و بي¬شمار شده است، آن گونه كه با تكيه بر اين راستا مي¬توان به سهولت گفت مساله مهدويت از بدو تاريخ اسلام، حضورش، حضوري سيال و قدرتمند و در ذهن و قلب مسلمين بوده و مي¬باشد و اين موضوع را بي هيچ ابهام، عنصري محوري و امري جوهري، در اعتقادات مسلمانان از ابتدا تا اينك بايد دانست.
اكنون به چند نمونه از نويدها و بشارتهاي كتاب خداوند دربارۀ منجي عالم بشريت اشاره مي¬شود.
قرآن در نويدي مي¬فرمايد:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين». يعني: و ما اراده كرديم به كساني كه در روي زمين تضعيف شده¬اند نعمتي گران ارزاني داريم و آنان را پيشوايان (راستين) و وارثان گردانيم. اميرمؤمنان عليه السلام در تاويل اين آيه شريفه مي¬فرمايد: «دنيا پس از چموشي و سركشي، بسان شتري كه از دادن شير به دوشنده¬اش خود داري مي¬كند و آن را براي بچه¬اش نگه داري مي¬كند، به ما روي خواهد آورد.» [6]
سپس به تلاوت اين آيه شريفه پرداخت كه:
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ...».
«ابن ابي الحديد» در اين مورد مي¬نويسد: بزرگان ديني و همفكران ما بر اين واقعيت تصريح مي¬كنند كه اين بيان اميرمؤمنان عليه السلام، نويد از آمدن امام و پيشواي بزرگي است كه فرمانرواي زمين و زمان مي¬گردد و همه كشورها در قلمرو قدرت او قرار مي¬گيرند ... . [7]
آري سخن اميرمؤمنان عليه السلام بيانگر آن است كه دنيا، پس از سختي و بيداد بسيار نسبت به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله، سرانجام به سوي آنان روي خواهد آورد. آنان بر كران تا كران گيتي حاكم و بر دشمنان كينه¬توز خويش پيروز مي¬گردند. انبوه مشكلاتي كه بسان سنگ¬ها و صخره¬ها سر راه نهضت آسماني عدالت خواهانه و مقدس آنان قرار دارد همگي رام و كنار مي¬روند و دنيا پس از سختي و بدرفتاري با آنان، برايشان آسان و پس از تلخي و مرارتش شيرين و پس از سركشي¬اش خاضع و پس از گردن فرازيش مطيع آنان مي¬گردد، و نيز از اميرمؤمنان عليه اسلام آورده¬اند كه فرمود:«مستضعفان ياد شده در قرآن كريم كه خداوند اراده فرموده است آنان را پيشواي مردم روي زمين قرار دهد، ما خاندان پيامبريم. خداوند سرانجام «مهدي»‌اين خانواده را برمي¬انگيزد و به وسيلۀ او، آنان را به اوج شكوه و عزت و اقتدار مي¬رساند و دشمنانشان را به سختي به ذلت مي¬كشد.» [8]
اما معناي نهان اين آيۀ شريفه غير از معناي ظاهري و روشن آن است. آن معنا اين است كه: مقصود از تضعيف شدگان در آيۀ شريفه، خاندان پيامبرند. مردم آنان را تضعيف نموده و بر آنان ستم كرده و آنان را به قتل رسانده و سخت¬ترين بيدادگري را در مورد آنان روا داشته¬اند.
پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله در تبيين اين مطلب فرموده¬اند:
«انتم المستضعفون بعدي» [9]. يعني: شما تضعيف¬شدگان پس از من هستيد.
و اين واقعيت تاريخي كه پيامبر از آن خبر داد، هيچ نيازي به اثبات ندارد. تاريخ اسلامي و روند آن به صراحت و با رساترين صداي خويش گواهي مي¬كند كه عده¬اي از همان روز رحلت پيامبر، خاندان مطهر او را با كمال تاسف مورد هجوم قرار دادند و آنان را به سختي تضعيف كردند.
در جاي ديگر خداوند در قرآن كريم اين گونه از آن حضرت نويد مي¬دهد:
«وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبد و نفي لايشركون بي شيئاً و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون» [10].
يعني: خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده¬اند وعده داده است كه آنان را در روي زمين جانشين ديگران سازد، همان گونه كه مردمي را كه پيش از آنان بودند جانشين ديگران كرد و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد و وحشتشان را به امنيت تبديل كند، تا تنها مرا بپرستند و چيزي را با من شريك نگيرند. و آنان كه از آن پس، راه كفر و ناسپاسي در پيش گيرند، نافرمانند.
اين آيه شريفه نيز از جمله آياتي است كه بر حضرت مهدي (عج) اشاره دارد.
معناي آشكار و ظاهر آيه اين است كه: خداوند و آفريدگار تواناي هستي به مؤمنان و شايسته كرداران اين امت وعده داده است كه آنان را جانشين ديگران سازد. و نيز به آنان وعده داده است كه قدرت و نيرو و امكاناتي به آنان ارزاني دارد كه دين مورد پسند او را در همۀ عرصه¬هاي زندگي پياده كنند و شرايط وحشت-بار و هراس¬انگيز اجتماعي و رواني خويش را به امنيت و آرامش تبديل سازند و خداوند را بدون ترس و هراس و به صورت آشكار بپرستند و نداي حق و عدالت را به روشني و با صداي رسا طنين افكن سازند.
اين وعدۀ شكوهمند خدا سه¬بار با لام قسم و سه¬بار با نون تاكيد مورد تاكيد قرار گرفته است.
امامان معصوم و آموزگاران راستين قرآن نيز در تاويل اين آيه معتقدند كه وعدۀ پرشكوه خدا تاكنون تحقق نيافته و به هنگامه ظهور حضرت مهدي تحقق خواهد يافت.
امام سجاد(ع) در اين باره فرمود: «بخدا سوگند كه اين مؤمنان شايسته كردار شيعيان ما اهل بيت هستند و خداوند اين نويد و وعدۀ شكوهبار را بدست بزرگ مردي از ما تحقق خواهد بخشيد. او مهدي اين امت است و كسي است كه پيامبر در مورد او فرموده است: اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد ساخت تا مردي از عترت من كه نامش، نام من است بر جهان حكومت كند و زمين را همان گونه كه به هنگامۀ ظهور او از لبريز از ظلم و جور است مالامال از عدل و داد سازد [11].
قرآن در آيه ديگري مي¬فرمايد:
«ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون» [12]
يعني: ما در زبور و كتاب¬هاي آسماني پيشين پس از نوشتن در لوح محفوظ، نوشتيم كه زمين را بندگان شايستۀ ما به ارث مي¬برند.
طبرسي در تفسير آيه از امام باقر(ع) آورده است كه ايشان فرموده¬اند:
«هم اصحاب المهدي في آخر الزمان» [13]
يعني: اينان ياران حضرت مهدي در آخرالزمان هستند.
مرحوم شيخ طوسي نيز در تفسير اين آيه شريفه از امام باقر(ع) روايت كرده است كه:
«ان ذلك وعد الله للمؤمنين بانهم يرثون جميع الارض» [14]
يعني اين وعده قطعي خدا بر مؤمنان است كه انان تمامي زمين و زمان را به ارث خواهند برد.
اين آيه مباركه از نظر معنا به آيه پيش شباهت دارد كه مي¬فرمايد: ليستخلفنهم في الارض.
در اين دو آيه چه تعبير زيبايي به كار رفته است. تعبير به ارث و استخلاف كه ارث انتقال ثروت از مرده به زنده و استخلاف نيز قرار دادن يكي بجاي ديگري را گويند. تا همين حد به آياتي كه پيرامون وجود گرانمايۀ حضرت مهدي(عج) تاويل شده است بسنده مي¬شود، اما يادآوري مي¬گردد كه در اينجا تنها شمار اندكي از آيات را ترسيم نموديم و آيات شريفۀ قرآن در اين مورد بگونه¬اي كه در روايات آمده بسيار است و دانشمند معاصر آقاي سيد صادق شيرازي در كتاب «المهدي في القرآن» حدود 106 آيه فقط از مصادر و منابع اهل سنت در مورد امام زمان (عج) گردآوري كرده است.