((بهار آمد))
بهـار آمد به سر فكري دگركن
زمستان را دگر از سر به در كن
ز شـــهر سـرد فرتوت گذشته
به دنيــاي جواني ها سـفر كن
ببين آغاز فصل رويش عشـق
براي عـاشــقي يكدم خطر كن
بر آمد صبح خوبي ها بپـا خيـز
ز خواب خستگي حتما حذر كن
سپاه صلح و شادي مي رسد باز
حضــور لشـگر غم بي اثـر كن
و مي تابد دگر شمس ســعادت
تو باغ دل از اين پس پرثمر كن
عنان سـبز انديشه «رهـا» ساز
بهـار آمد به سر فكري دگر كن
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:8 توسط محمد ملكي
|